خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

بسم الله الرحمن الرحیم

عیدتون مبارک....ان شائ الله عیدی هممون زیارت وظهور آقا باشه.....

یه تصمیم بزرگ بزرگ گرفتم...می خوام آقا رو ببینم!!!....فکر کن می خوام آقا روببینم.....آره...فکر کن یه طرف قطب عالم امکان ویه طرف بنده ی بیچاره محمود....

.بنازم به بزم محبت که در آن

گدایی به شاهی مقابل نشیند

......شاید مسخره کنید ولی من میخوام ببینمش....مطمئنم اگه بقول حاج آقا یه جو غیرت داشته باشم می بینمش......اولین وآخرین باری که این تصمیم رو گرفتم 3 سال پیش بود که کم آوردم وبه یه چیزای کوچیکتری راضی شدم و دیدار رو وحتی آرزوی دیدار رو از دست دادم....آقا مصطفی ومریم خانوم ،حدیثی که از قول آقا گفتید چند سالی بود که فراموشم شده بود ممنون که باز یادم انداختید که اونچیزی که ما رو از او دور انداخته فقط گناهان ماست.....من میخوام آقام رو ببینم...میخوام شفای همه ی امراض دلم رو ازش بگیرم...میخوام آدمم کنه...میخوام با معرفت بشم ...میخوام مرد بشم.......میخوام درک ظهور برام آسون بشه وموقع ظهور مات وحیرون نشم..........خودش می دونه که محمود الان محمود واقعی نیست میدونه چقدر منو دور کردند از اصالت های خویش.....ولی باز جویم روزگار وصل خویش.......از این به بعد هم دیگه اصلا ما رو نمی بینید....وبلاگ و وبلاگ نویسی هم تعطیل....تا مدتها اینترنت هم تعطیل......قطب عالم امکان کنار منه ومن از او غافلم وخودم رو با این چیزها گول میزنم.......یا بقیت الله از این به بعد تا تو فرمان ندی تا تو اذن ندی دیگه مطالبی از این دست نمی نویسم....من دیگه زیر این خیمه چیزی نمینویسم تا زیر خیمه ی شما نیام...تا دستم رو نگیری ، تا قلبم از عشقت نسوزه وذوب نشه........

دیگه خیمه ی محبان پیش من بها نداره

آره خیمه ی بی مولا بخدا صفا نداره

زیر خیمه ی محبان نیومد حضرت زهرا

آخه از نوکرای خود فاطمه رضا نداره

 

غلام سیاه مهدی(عج)

محمود ارجمندی

30/6/84

16 شعبان

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم(یک دنیا پدر) چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:38 ب.ظ http://ydpedar.persianblog.com/

سلام آقا محمود . خوب هستید ان شاالله ؟
نمیدونم در مورد تصمیمتون چی باید بگم . اما یه چیزی هست شما میخواین آقا رو ببنید نه ؟
خب نگاه کنید من نمیدونم اما اگه همه ی کسانی که میخوان مهدی فاطمه رو ببینن وبلاگاشونو که متعلق به ایشونه تعطیل کنند دیگه هیچ وبلاگ مهدوی نمیمونه .میمونه؟
ولی میبینم اگه منم جای شما بودم شاید یه همچی کاری میکردم نمیدونم
فقط کاشتعطیل نمیکردید . حیفه .
در هر صورت امیدوارم هر کجا هستید موفق و سالم و سر بلند باشید و این تصمیم شما رو میستایم و ان شاالله به خواستتون برسید

منتظر... جمعه 1 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.yosefe.persianblog.com

سلام آقا محمود. امیدوارم که حالتون خوب باشه و همیشه سلامت باشید. من هر دو پستت رو با هم خوندم.راست میگی خیمه بی مولا صفا نداره. میدونی اتفاقا من هم چند باری تصمیم گرفتم که دیگه نیام. اما دیدم که آقا هستش و حضور داره من متوجه حضورش تو وبلاگم و حتی نگاهش به خودم شدم راستش متوجه خیلی چیزهای دیگه شدم باور میکنی؟ من از وقتی که وبلاگ یوسف یاس رو افتتاح کردم حداقل ده قدم از اینی که هستم جلوتر رفتم و حتی دارم جلوتر میرم و دلم هم نمی آد که یوسف یاس رو نداشته باشم چون اون مسبب شده تا من راهی که میرم آگاه تر ادامه بدم. از نظر من هم میدونم که تو می خوای برگردی با یه کوله بار پر از معرفت؛یا امام زمان ادرکنی اسمش رو آوردم تا همین حالا حضور پیدا کنه تو اینجا و چیزایی که من دارم به شما میگم اون هم بشنوه. میدونی مطمئن باش که اون اینجا اومده و درهر حالی که داشتی اینجا در واقع مثل من شرح درد اشتیاق رو میدادی و میگفتی که ندیده عاشق شدی او ن اینجا بوده و حضور داشته. خیلی دلم گرفت خواهشن نرو و بمون ؛ بمون و بگو اون چه که سبب شده که بدونی بیشتر باید سعی کنی تا ببینیش بگو چی باعث شد که عاشقتر بشی بگو چی سبب تلنگر زدن بهتون شد و دوباره این راه رو از سر گرفتین! شما باید بمونین و ما رو هم آگاه کنید شما اگه بمونید اون وقت همه ی منتظرها باهم به دنبالش میریم و به هم خبر میدیم که آیا مکاشفه ای رخ داد یا نه. به هم میگیم که کدوم را ه رو بریم ز ودتر بهش میرسیم. من میدونم بمونی بهتر ه پس بمون. آقا محمود برگرد و از تک تک لحظه های سفر که اصلن رو زو شب و وقت و بی وقت حالیش نیست بگو. نباید تنها بری بیا همه منتظرها رو هم با خودت ببر بیا بگو چه طور بریم بیا تجربه هم باشیم ؛ بیا بگو چه طوری شروع کردی و داری میری.... من میآم چون میدونم که اینجا آقامون حضور داره و تک تک لحظه ها داره ما رو نگاه میکنه. من هم وقتی وبلاگ زدم عاشقتر شد م چون اون موقع بود فهمیدم اینجا هم کلی عاشق منتظرشن پس من نباید کم بیارم من نباید عقب باشم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد