خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

زاهد ریایی و عروس توبه

بسم الله الرحمن الرحیم



معشوقی الی الابد...مولانا حسین مدد



حسین برایت میمیرم!...حسین فدایت شوم....جسین نبودم کربلا سپر بلایت شوم



آقا من چقدر دوستت دارم!!( وسط این بحث جناب حافظ داشت فضولی میکرد و همه چیز رو شنید ..بعد اومد در گوشم زمزمه کردیادم نیست فقط یه مشت از این حرفها زد بعد گفت....وقتی میدونی در حد تو نیست این حرفا چرا پا از گلیم خودت درازتر میکنی؟)

 

حافظ نه حد ماست چنین لافها زدن

 
پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم

 

 

سرم رو انداختم پایین و رفتم...انگار وقتی میومدم امام حسین هم یه چیزایی فرمود: من فدایی نمیخوام ، سینه چاک نمی خوام، تو جلوی گناه خودت رو بگیر...جون تو چه ارزشی داره؟


هر وقت از تمام گناها پاک شدی اونوقت بیا از این حرفها بزن


....هادی هم خوب بلده بزنه تو برجک ادم...وقتی گنبد امامین رو خراب کردن من خداییش خیلی حالم بد بود...سر کلاس گفتم تو این وضعیت داری میخندی؟


گفت: بابا ...ما هر روز داریم حرمهاشون رو خراب میکنیم با کارهامون عین خیالمون هم نیست ... حالا که فقط چند تا آجر رو خراب کردن!


یه جورایی راست میگفت...راست میگفت دیگه



...هر روز با کارام دلش رو بدرد میارم بعد میگم ...فدات بشم...یعنی چه؟



صد بار عروس توبه را بستی عقد



نا یافته کام از او طلاقش دادی



امروز سوار یه تاکسی شدیم ، رانندهه یک جور حرف میزد از خدا..دین و...یه حدیثهایی می گفت...میثم ازش پرسید چقدر درس خوندید که اینقدر قشنگ حرف میزنید ؟


گفت :والا چهار کلاس


(تو این لحظه من رو مجسم کنید در حال در آوردن شاخ)آخه نمیدونید چطور حرف میزد


دیدم اگه به حدیث بلد بودن و حرف خوب زدن بود(که بعضی وقتا به اینا افتخار میکنیم)این بابای راننده از ما بهتره که....من همه چیز میدونم....در حد نیازم....اما...اما....عمل..عمل کجاست...چرا ایمان من تو زبونمه؟


خونده بودم که ادم برای درست شدن باید اول ظاهرش درست بشه اما چرا من تو ظاهرم متوقف شدم؟



القلب حرم الله.....احذروا معاصی الله......ولا یغتب بعضکم بعضا...حدیث ...آیه....هوووو



نمی گم بدردم نخوردن....باور کن اگه اینا نبودن مارم الان گوشه قلیونیها و شراب خونه ها



پیدا میکردی!



نه ،تاثیر داشتن، اما من عمل نکردم به همه ی اونی که بهش اعتقاد دارم، به همه ی



اونی که از منبع علم خ خودش هدیه برام فرستاد و زمینه های رشدی که برام قرار داد



بعد از زیارت عاشورا آقا جواد یه حدیث قدسی دیگه رو گفت... سرم رو انداختم پایین به خیال اینکه تکراریه.... شروع کرد(عینش یادم نیست خلاصش و مفهومش این بود که) به بندگانم بگو اینقدر جوش و غصه ی دین من رو نخورن من دین خودم رو حفظ میکنم جوش این رو بخورن که لیاقت داشته باشن تا آخر به من و دینم ایمان داشته باشند( میدونم درست نتونستم نقلش کنم...ولی جواب خیلی چیزها رو گرفتم



اول خودم....بعدا کسی....



مولانا حسین مدد





نظرات 15 + ارسال نظر
س دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:27 ب.ظ http://shalamche.blogsky.com

سلام حاج محمود
وبلاگتو خوندم مطلب قشنگی بود
به ما هم سر بزن
بای

اوهام دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ب.ظ http://ohaam.blogsky.com

بین همه عشقای دنیا عشق است حسین

ندا دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://daftarezendegi.blogsky.com/

سلام خوبین
می دونین خیلی ها از عشق اماما دم میزنن ولی در عمل هیچ الگوی رفتاری درستی از اماما نشون نمی دن
خیلی خوب نوشتین امید وارم همیشه موفق باشید
راستی آپ کردم سر بزنین خوشحال می شم
موفق باشید و سر بلند

لیلا سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ق.ظ http://be-range-shab.blogfa.com

سلام دلم خیلی گرفته اگه حسین به دادم برسه یا حسین یا حسین

یه منتظر که ارزو می کنه منفعل نباشه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:18 ق.ظ http://mongee.blogsky.com

بسم رب المهدی ارواحنا الفداه
سلام بر مهدی فاطمه .... سلام بر منتظر حضرتش

اول اون بیت فکر کنم این باشه:
حافظ نه حد ماست چنین لافها زدن
پای از گلیم خویش چرا بیشتر کشیم

بعدشم نمی دونم چی بگم واقعا حرفتون درسته ما که هر روز بارها و بارها حرمشون رو با کارهامون خراب می کنیم و حرمتشونو از بین می بریم معلومه این عزاداریهامونم خیلی خالصانه نیست

مگر یار شود لطف خدا

به خاطر حضورتون و به خاطر اینکه این امکان رو میدین که این متن ها رو بخونم خدا رو شاکرم ما محتاجان دعا رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید

قلب اندوده ی حافظ بر او خرج نشد
کان معامل به همه عیب نهان اگاههست
)):

مگر یار شود لطف خدا مگر یار شود لطف خدا مگر یار شود لطف خدا مگر یار شود لطف خدا مگر یار شود لطف خدا مگر یار شود لطف خدا

التماس دعای فرج .... به امید ظهور

گیلاسی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام اقا محمود.... با اون دوستت خیلی موافقم....این ما هستیم که داریم مقدسات خودمونو از بین می بریم... نه اونا که فقط میدونن ما به یه مشت خشت و اجر دل بستیم... ما اگه به خاطر زدن حرمها ناراحت باشیم که بت پرستیم.... !!!! مگه این مقدسات تو دلمون نیس!!! خودمون بهتر از همه میدونیم که اونجا فقط یه مکانه .... جسم و این حرفها مدتهاس از بین رفته.... اگه به قیامت اعتقاد داشته باشیم میدونیم که جسم این دنیا از بین رفته .... در مورد ظاهر...راستش من بر عکس تو فک می کنم....من ایمان رو قلبی میدونم...... من نمیرم بشینم تو این مجالس ختم و این حرفها اما ممکنه با دیدن یه ایه مدتها گریه کنم و به خاطر سختی های که امامهامون کشیدن دلم درد بیاد...

گیلاسی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.cherrylady.blogsky.com

ولی همه ما حق داریم به خاطر اونچه که می تونستیم باشیم و نشدیم .... از خودمون شاکی باشیم.... کاش ایمانمون محکمتر از این حرفها بود.... ولی به قول خودت همینکه پای بساط قلیون و شراب نیستی یه نعمته و جای شکر داره.... زیاد حرف زدم و پراکنده..... ولی همینکه خودت رو سرزنش می کنی و مخاطبت کسی نیس...یعنی خیلی با ارزشی.....

شکوفه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ب.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام ..

مطلب خیلی قشنگی نوشتی ...

موفق و سلامت باشی ...

به امید ظهورش ...


در پناه حق

گمنام چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.ilamcity.com

سلام دوست عزیز
باشه به وب من سر نزن
به هم می رسیم !!!

راستی نظرت در مورد وبلاگ گروهی چیه؟
هستین؟

رضا....یاور همیشه مومن چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:57 ب.ظ http://reza169.blogfa.com

سلام
خوبیدوست عزیز ؟؟؟؟
ممنون از حضورت
والا چی میشه گفت به این جور آدمها ............؟؟؟؟
موفق باشی

نسیم پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ق.ظ http://narmafzarkids.blogsky.com

____________***__*_**** ___________
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**-
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
______________* ___________________
سلام. من دوباره بر گشتم.

گمنام پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.atashehozor.blogfa.com

شهید یعنی صفای پازوکی و صداقت و صمیمتش با علی محمودوند و یک به یک پرگشودنشانشان

*************
سلام
امیدوارم که سلامت روح و جسم به سر ببری

محمود عزیزحرفای قشنگی زدی....انشا الله که خداوند ایمانمون قوی کنه که بتونیم درست عمل کنیم........انشا الله که موفق باشی ......
وبلاگ ***چفیه یعنی عشق *** اپدیت شد ...منتظر حضور گرمتون هستم ......به امید دیدار ....

سید یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ق.ظ http://labgazeh.blogfa.com

سلام محمود عزیز
از اینکه دوباره می بینمتان خوشحالم
خوشبختانه گرفتاری هام کمتر شد و دوباره خدمت رسیدم
و از دیدن وبتون دوباره لذت بردم
و با فضای مهرآمیزش انس گرفتم
شاد باشید

[ بدون نام ] یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:19 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
اون کامنت اخری رو غیر از به روز بودنش که اونم حتما کنایه بود بقیه شو نیستم.برادر!
یه چیز دیگه
خوبه ادم بفهمه نمیدونه این یعنی جهل مرکب که میتونه شروع اوج گرفتن باشه به شرط اینکه توش گیر نکنه.
یا حق

نسیم دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ب.ظ http://narmafzarkids.blogsky.com

هر لحظه وساعت زندگی درحال تغییر است زندگی گاهی سایه وگاهی آفتاب است پس هر لحظه تا جایی که میتوانی زندگی کن چون لحظه ای که وجود دارد شاید فردا نباشد کسی که تو را از صمیم قلب بخواهد به سختی در دنیا پیدا میشودپس چنین انسانی اگرجایی هست فقط اوست که از همه بهتراست پس تو آن دست را بگیر چون آن مهربان شاید فردا نباشد پس هر لحظه تا میتوانی زندگی کن چون لحظه ای که وجود دارد شاید فردا نباشد برای استفاده از سایه ی پلکهای تو اگر کسی نزدیک تو آمد اگر صد هزار بار هم مواظب قلب دیوانه ی خود باشی باز هم قلب تو به تپش در خواهد آمد ولی فکر کن این لحظه ای که هست داستان آن شاید فردا نباشد..


سلام اپ کردم خوشحال می شوم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد