خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

و من خوشحالم از اینکه این ما جرا ادامه دارد....


محمد

من متنتو خوندم .. اومدم حوابم بدم .. و چیزی که باز عصبانی و شاید بیشتر ناراحتم کرد همین حتم الله تو بود .. و ترجیح می دم توی عصبانیت جوابتو ندم .. فردا یا پس فردا آروم تر خواهم بود .. تو هنوز منو به سبیل ختم الله می خونی .. می دونی من هنوز چیزی از اعتقادتم نگفتم . گفتم ؟ که تو داری با جاسوس دویست سال قبل یکیش می دونی ..
من هنوز منتظر حقیقتم توی حرفات ..
فقط اینها رو خوب ببین که بعدا روشون مانور ندی .. من به کسی توهین نکردم .. من به تو فحش ندادم ..( فقط تنها نکته تهدید ناکم نوشتن صحیح اسمم بود )  نگفتم نمی فهمی .. ازت خواستم تا بگی تا بفهمم .. چیزی بگی که نشنیده باشم ..من حرف رو اگه نقل کنم درست یا غلط آهر سر می گم کجا درست بوده یا غلط .. اما هر چی گشتم توی حدفام نقل قول پیدا نکردم .. من حتی قدرت تطمئن القلوب رو اگه بفهمم که می فهمم مشکلی که باهاش دارم که با تطمئن القلوب شکم بچه سیر نمی شه .. در مورد سرطان هم شنیده هایی دارم از یکی از هم ولایتی ها .. اما چون در سطح شنیده بود نقلش نکردم و اختمال دادم .. گفتم دارم بهش فکر می کنم ..
اماما هیچ وقت اعتقاد پخش نکردن .. حرف زدن .. جواب شنیدن .. حرف زدن .. و اگه طرف ختم الله نبوده می فهمیده .. امام ها به شعور مردم احترام می گذاشتن .. می گفتن که شما برین گوش بدین و بعد بیاین ما با هاتو حرف می زدنیم .. سانسوری اگه وجود داشت ضد امام بود .. نه به نفعش .. و مردم دنبالشون بودن
محمود .. جدا متاسفم .. خوبه آدم از آیه قرآن استفاده کنه .. خیلی خوبه .. اما متاسفم که تو فکر می کنی ختم الله اینحا کابردداره .. این یعنی اگه قراره بحثی باشه تو قبول نمی کنی که من به عنوان یه آدم منطقی واردش می شم .. می دونی سوره بقزه رو هممون خوندیم .. و می دونیم خدا اینو وقتی گفته که داشته کیا رو توصیف می کرده .. و این تیجه اش اینه که تو خودتو بر تر می دونی تو بحث .. پس جرفای من روت تاثیری نداره .. نمی خوام آیه خدا رو از بحثت بکشی بیرون .. اما لطف کن بگو چرا اینو می گی تا بحثو ادامه بدیم .. خوبه ؟
پی نوشت .. رفیق باز یاد نگرفتی.. توی بحث کسی که جلوت وایساده محمده .. نه یک گروه آدم که تو داری اعتقادات بقیه رو می چسبونی بهش ..
من احتمالا بر می گردم .. حتی اگه تو فکر کنی من جزو  حتم الله باشم ..

جمعه 25 فروردین ماه سال 1385

محمد

رفیق مقاله علمی کم خوندی احتمالا .. بزار من یه کم بیشتر تجربه دارم کمکن کنم .. مقاله ای که میاد بیرون .. خوب مزخرفاتو بزار کنار .. میاد حرف جدید می زنه .. میاد چیز تازه ای می گه .. اگه فلسفی باشه و دو دو تا چهار تا نباشه حتی میاد یه چیزی رو که قبلا بوده نقض می کنه .. اما در مجموع حرفی داره برای گفتن وو دقیقا چیزی نیست که قبلا بوده ..
من انتظار ندارم که توی وبلاگ آدم مقاله بده .. اما تو وقتی پست می زنی و می پرسی می شه این مساله رو جل کنید .. دوست دارم آخرش خودت اول شروع کنی که حالا من به نظر خودم باید این کارو کنم .. این جوری برم جلو .. حرف بزنی .. بگی راه خودت برای حل مساله چیه .. سینه زدن  و شادی کردن برای عاشورا و غدیر یه طرف .. تاثیری که اعتقاد تو به کربلا و غدیر می زاره یه طرف .. من این تاثیرو می خوام بدونم چیه .. شاید من رو هم مثل تو جادو کنه ..
من مشکلی ندارم راجع به همه اینها بحث کنیم .. مرگ و زندگی .. انرژی هسته ای .. اعتقاد .. اما بد نیست اگه یکی یکی بریم جلو .. چطوره .. من امیدوارم پایه باشی .. در هر صورت من پا یه ام ..
در مورد شهادت من فکر می کنم یه جور فکر می کنیم .. لغتامون یکسان نیست .. قضیه عنب و انگوره ..


محمد

می خوای واضح تر صحبت کنم .. با شهدا ماندن یعنی چی آقا محمود .. من به این می گم شعار .. که تو بگی زیر بار ذلت نمی رم .. زیر بار ذلت نمی ری یعنی چی کار نمی کنی ..
توی همون وبلاگ نرگس دیده بودیم راجع به برادران فاطمی بحث شده بود .. یادته .. وقتی آدم یه همچین چیزی رو می بینه به فکرش می رسه که این قدرت .. این زور .. یه چیز مصنوعیه .. الکی ..
از نرگس خانم شندیم که تو فیزیک می خونی.. امیدوارم اشتباه نکرده باشم .. تو که فیزیک می خونی می دونی که غلم امروز دنیا .. علم نوین .. به شدت به هم متصله .. من ارزش غلمی رو تو ایران زیر سوال نمی برم .. اما در خیلی از غلما ما از دنیا خیلی عقبیم .. و این نشون می دها گه توی هسته ای جلو زدیم این قضیه دوپینگی بوده .. مثل برادران فاطمی ..
می دونی .. من به این می گم دنبال یکی کرور کرور رفتن .. اینکه تو می آی خبرا رو می خونی .. ایران ..شرق .. روز .. کیهان .. بیبیسی ..سی ان ان .. تحلیل ها نه ها .. خبر خالص.. چیزی که اتفاق افتاده .. و می بینی که بسیاری از حبر ها سانسور می شه توی ایران .. اتفاقاتی که می افته .. من می گم تو خبر ها رو بگیر و نتیجه گیری از خودت باشه .. می گم تقلید ( نه تقلید فقهی.. همین چیزی که توی متنم بهش اشاره کردم ) در نتیجه گیری غلطه .. و اگه کسی پیدا شد که خبرا رو به صورت سانسور کرده بهت داد بدون می خواد تو رو به یه نتیجه خاص برسونه
محمد

خواستم اینو قبلی آهرین پستم باشه تا بعدا .. دیدم اینو نگم می جسبونی ما رو به سی ان ان و بی بی سی .. اون ور هم سانسور می کنن .. فرقی نداره .. اون ور هم می خواد که آدما به نتیجه ای که می خواد برسن .. مهم ما ییم که از بین خبرا حقیقت رو بکشیم بیرون..
محمد

ببین .. متاسفم رفتارم شبیه رفتار منافقا شده .. از در دوستی میان .. و تو زرد از آب در میان .. ازت می خوام بهم اعتماد کنی .. من اومدم چیز یاد بگیرم و اگه شد یاد بدم ..اگه نمی کنی هم بگو نمی کنم که وقتمو و فکرمو حروم نکنم .. کار های زیادی برای انجام دادن دارم ..
من خودم هم زیاد دو تا کامت اولم رو قبول ندارم .. اون موقع قرارمون به بحث کردن نبود .. مشکلی ندارم اگه به اون دو تای اولی استناد کنی .. پاش وایمیسم .. اما وقتی آدم به طنز از یه چیزی می گه باید به طنز بخونیش.. بقیه بحثا جدیه ...اون دو تا غلط نیست .. اما روشن نیست .. باید منظورمو بگم .. به اندازه کافی حرفای دیگه زدم که روشن بوده که نیازی نباشه به حرفای هزل وار استناد کنیم ..
من منتظر یه واکنشی از تو هستم .

گمنام

با سلام حضور آقا محمود عزیز و آقا محمد
حقیر به عنوان کسی که نظراتشو با دوستش (محمود) یکی می دونه حاضر به جوابگویی به حرفای آقا محمد هستم.
ایشون اگه با دقت یه بار دیگه همه کامنتهاشوو بخونه متوجه چندین مورد تناقض تو حرفاشون میشن.
جر و بحث بی نتیجه و جدل های دشمنی زا اصلا کار درستی نیستن. اما اگه واقعا ایشون مایل به درک حقایق هستن ما در خدمتشون هستیم.
یا علی(ع

محمد

سلام .. چند نفر به یه نفر دوستان ( این شوخیه )
شاید تناقضی باشه .. عرض کردم که عصبانی و ناراحت بودم .. تا اونحا که تونستم از روی احساس حرف نزدم ..  اما خوشحال می شم تناقض رها رو بگین .. شاید توضیحی داشته باشم .. شاید نداشته باشم و قبول کنم که تناقض بوده ..
پی نوشت .. من معصوم نیستم .. اینو من بهتر از هر کس دیگه ای می دونم
پی نوشت دو .. دوستان حاصل تحصیلات من در یک رشته مهندسی این بوده که برای طرح سوال ارزش قایل باشم .. اما برای پاسخ به اون بی نهایت بیشتر .. سوال های زیادی هست که شاید هر کدوم از ما جوابی براش داشته باشیم .. جواب هایی که با بقیه فرق داره .. من دارم سعی می کنم که ما چند نفر به حقیقت برسیم .. و حقیقت ممکنه جایی باشه که محمود ایستاده .. جایی که گمنام ایستاده .. یا جایی که من ایستا ده ام .. اما من هنوز نمی دونم خنم الله هستم یا نه تا با خیال راحت صحبت کنم .. و دوم اینکه لطفا نگین که من (یعنی شما ) راه اماما رو دنبال می کنم که کلاهمون می ره توی هم ( رفیق شدیم دیگه نه ؟ ) .. ما معصوم نیستیم .. پس می تونیم اشتباه کنیم .. در حرف هامون .. در عمل کرد هامون .. و حتی در اعتقاداتمون .. و من فقط چهارده تا معصوم می شناسم .

محمد

من قبول می کنم که شما حقین و حقیقت رو می دونین و وارد بحث می شم .. اما یه جایی می شه که شما هم از این تخت شاهی باید پایین بیاین و فکر کنین شاید حقیقت پیش شما نیست .. منظورم اینه که زشت می دونم که یکی این قدر قاطع بگه که خقیقت رو می دونم .. و قاطع بگه که به بقیه می گم .. باور کنید زشته .. من هدفم اینه که آهر این بحث ما به یک نقطه برسیم .. روی یک نقطه بایستیم .. و یه عملکرد و راهکار بر اساس اعتقادی که فکر می کنیم درسته برای روبرو شدن با دنیای کنونی ارائه بدیم .. اما شما یم جوری می گویید که نهایتا قراره من بیام کنارتون بایستم .. شما قرار نیست از جاتون تکون بخورین .. اشتباه فهمیدم .. نه ؟

 محمد

دوستان .. کمی روشنتر بگویم .. در شرایط کنونی.. می شود از زندگی در ذلت گفت .. و ما سعی کنیم پیرو امام حسین باشیم .. و نپذیریم .. اما شاید شرایط ما مانند اون شرایط نباشه .. شاید شرایط مثل دوران امام حسن باشه .. شاید باید با معاویه صلح کرد .. معاویه ای که با حصرت علی حنگید .. قطعا نمی خوایم بگیم که اما حسن اشتباه کرده .. من می گم هر حرفی که امام گفته یا در قران اومده باید در شرایط درست خودش استفاده بشه .. کاربرد داشته باشه .. وگرنه شاید ما رو به راه نادرست رهنمون کنه .. نه چون حرف معصوم غلط بوده .. ما بودیم که ازش بد برداشت کردیم .

 

و در آخر .. ممکنه حقیقت در دستان هیچ کدام ما نباشه .. ما حرف بزنیم .. بحث کنیم .. و به جایی برسیم که فکر می کنیم درسته .. ممکنه اون جا هم حقیقت نباشه .. اما ما با عقل حودمون به اینجا رسیدیم .. با راهنمایی از جایی که  بهش می گیم وحی .. و خدا بیشتر از توان ما از ما انتظار نداره .. عربی شو شما می دونین .. اما اینها مستلزم اینه شما هم در صورت لزوم از جاتون تکون بخورین . . و اگه قراره از اول بحث رو این پایه باشه که شما حقیقت مطلقین .. و من باطل مگه اینکه بیام کنار شما .. و حرف شما رو تکرار کنم .. من نیستم .. من دارم شرایط بحث خودمو می گم .. نمی دونم قابل قبول هست براتو یا نه .. به نظر خودم منطقی میاد .

=================================>
محمود
برادر محمد سلام....
اولین کامنتت  اگر فقط بود عمرا من تن به بحث می دادم (چون مجادله رو اصلا قبول ندارم)
 یه نکته ی دیگه اینکه جدا خودت انصاف بده من چقدر وقت دارم که به همه ی این مطالب جواب بدم پس سعی می کنم مختصر و اشارتا جواب بدم ممنون میشم اگه اینطور از من قبول کنی

در ضمن می بخشید ما رو، چون من فقط کارت شبانه دارم و  از 6 تا 8 فقط میشینم پای نت و اینهمه منتظر موندید...

تو کامنتهای بعدی جدا آقایی کردی اینکه جدل تبدیل به یه بحث برای پیدا کردن حقیقت بدون تعصب از جانب طرفین

ببین بحث رو خوشبختانه خودت اصلاح کردی...من عمرا کسی نیستم که توان بیان نظریه  یا حرف جدید در باب دین باشم حد اکثر بتونم حرف بزرگان رو شرح بدم یا به زبان ساده ای برای مخاطبام بیارم

اما اینکه گفتی باید من نتیجه میگرفتم آخر اون  متن شهید....این متن نه یک سوال و جوابه که یک تشره... برای  بیدار کردن....همین باعث شد که دوستان بیان بحث کنن که چی شد که راه شهدا 

زمین موند...چی شد وصیت نامه ی شهدا خاک خورد...در مورد اون بحث سانسور به این مدل امروزی نمیشه گفت اما تو خودت حتما میدونی اولین کاری که حضرت علی بعد از خلافت کرد چی بود؟
قصاصون رو بیرون کرد از مسجد...می شد بگی علی جان چرا نمیذاری اینا حرفهاشون رو بزنن...  یه بحثم به اون حفظ امنیت ملی یه کشور بر میگرده و این در تمام  دنیا معموله که با اونطور مطالبی برخورد بشه ...و چون قانونه همه به اون احترام میگذارن نه مثل اینجا  فقط بگن سانسور بده و ... تو خودتقدرت تبلیغی غرب رو و برد تبلیغی اون رو خوب میدونی و لابد میدونی که شوروی رو همین
تبلیغات از پا درآورد ...حکومت صدام رو با توپ و اینها از بین نبردن جنگ تبلیغی شدید اون چند ماهه باعث شد که صدام فرار کنه  تو دخمه... راه چیه وقتی موازنه ای وجود نداره یا وسیله ی فراگیری برای ارتباط  با ملت.برای اینکه این تو طئه خنثی بشه و افکار برنامه ریزی شده و هدفمند به گوش برخی که  قدرت تحلیل رو ندارن نرسه یه راه سانسوره...گرچه من با این حدش مخالفم...

ما اینجا اومدیم به حقیقت برسیم....من  و تو ...هردومون این رو قبول داریم که احتمال اشتباه رفتنمون هست....من اصلا نه در اینجا نه در هیچ بحثی  خودم رو  به لحاظ  شخصی برتر از طرف مقابل نمیدونم(تو جوابم هم من سعی کردم هیچ تو هینی نشه نمیدونم چرا اول اونقدر ناراحت شدی) ختم الله...برای اون حرفهای اولیه بود که بیشتر از اینکه بوی جستجوی حقیقت رو بده بوی تحقیر و توهین رو میداد...خدا وکیلی برو یک بار دوتا یی که تو وبلاگ نرگس خانوم گذاشتی رو  یه بار بخون.
 ببین مسلما تو نمیخوای از من که تو این وقت کم بیام از تاثیر عاشورا و غدیر بر روی  شیعه حرف بزنم که ساعتها وقت می خواد ...چشم من سعی میکنم از این به بعد یکی یکی به این  مطالب بپردازم

البته باز هم بااستفاده از منابع...ببین من از اول هم شاید نرگس خانوم هم بپرسی ازش بدونه من سعی نکردم از روز اولی که این وبلاگ رو زدم که بیام اعتقاداتم رو ارائه بدم  بیام  از خودم حرفی بزنم

در مورد دین چرا من یه سری اعتقاد برای خودم دارم ...ولی توی وبلاگ من سعی کردم مثل یه پل ارتباطی باشم..و مطالب  علما رو بزرگان رو امامان رو بیام به زبان ساده تر  منتقل کنم....اینجا  هیچ وقت برام یه وبلاگ شخصی نبوده...مثلا در باب حجاب من اگر میخواستم اعتقاد خودم رو میگفتم که دیگه(اینو جدا برو از نرگس خانوم بپرس).... ولی اومدم با  قران جواب دادم...اون موقع دیگه
هردومون حقیقت رو پیدا میکنیم چون به یه منبعی استدلال میشه که هم هردو قبول داریم هم خطا نا پذیر.....

محمد عزیز!

با شهدا بودن یعنی چه؟ چشم،  من گفتم شعار اگه شعوری پشتش نباشه بی ارزش میشه، اینم  شعار  همراه با شعوره...با شهدا میمانیم نه اینکه  تو  دهه ی 60 میمونیم نه! این یعنی

من سعی میکنم به مرام و عقیده ای که شهدا براش جون دادن پایبند باشم....به اطاعت از ولی فقیه و نائب عام امام زمان....من واقعا ممنون میشم اگه تو بگی تو عصر غیبت  اگر نائبی برای آقا نباشه  که راه  رو به شیعه نشون بده  ...سرنوشت شیعه چی میشه؟؟...چقدر دو دستگی چقدر اختلاف....چقدر دوری از اسلام ناب...خودت قضاوت کن شیعه 30 سال پیش چقدر به عنوان یه تفکر پویا تو جهان مطرح بود...اصلا چند درصد زمین حتی نامش رو شنیدن...اما حالا  همین  ولایت کاری میکنه با عقلهای بشر و قلبهای زنده....که یه دختر دانشجو از امریکا تا اینجا تا ببینه شیعه چی میگه...بعد میاد طلبه ی حوزههای علمیه میشه...کاری که  شاید بعضی اون رو حماقت  بدونن ... این حقیقت که در شیعه ...عاشورا ..مهدویت...غدیر....و  اصلا در جای جای اسلام ناب نهفته اس  اینه که به قول تو ادمها رو جادو میکنه....و برای اینه که من گفتم از حقیقت خبر نداری(این باور کن توهین نیست..یه هشداره) تو از بیرون نگاه میکنی و به قول خودت یه مشت آدم دنبال آدم میفتن رو میبینی اما اگه...فلسفه ی ولی فقیه رو شرایطش رو وبعد احوالش رو  نگاه کنی...میفهمی که جادو که نیست هیچ  پیوند عمیق عقل  و عشقه....(باور کن فرصت تشریح کامل تو این یه تیکه جای وبلاگ نیست).... اگر درست واضح  برام تعریف کنی که پخش اعتقاد یعنی چی؟ من هم بهتر میتونم  این حرفت رو باور کنم که امامان پخش اعتقاد نمی کردن...اصلا اعتقاد تعریفش برای تو چیه....ببین اینایی که الان میگم حتما میدونی و پیش پا افتادس...اصول دین و پی بردنش اصلا تقلیدی نیست...تقلیدم تو احکام نه تو اعتقاد...و ظیفه ی رهبر هم  ( خوب دقت کن)
نشان دادن راه درست در مسیر حرکت...نه من که خود رهبر معظم انقلاب و اصلا همه این رو میدونن که این حکومت یه جامعه ی اسلامی کاملا ارمانی نیست....ما در غیاب ولی خدا ماموریم
حکومت تشکیل بدیم به اموری که اسلام گفته عمل کنیم  در حد توان... و اگر ایرادی داشتیم اصلاح کنیمو مردم هم همه مشارکت داشته باشند.. برای همینه اصلا مجلس وجود دار  شورا وجود داره خبرگان  و شورای نگهبان هست... البته اگر ما نیایم و حرفهای آمریکا رو تکرار کنیم و طبق اعتقادات اسلامی و  حرف معصومین استدلال کنیم...

من هم همین نیت تو رو دارم میخوام از در دوستی وارد بشم و واقعا یاد بگیرم و یاد بدم...برای همینه  که مطلبی میذارم تو وبلاگ دوستام رو ( نه مردم) رو دعوت میکنم که بیان و با همه از در دوستی وارد میشم  نه اینکه بقول تو بخوام عالم رو تکون بدم که اگر قرار بود تکانی داده میشد اینقدر بهانه و نشانه هست و لی قلب سالم کجاست....ماها در خواب غفلت فرو رفتیم...برادر عزیز من بدون هیچ ترس و واهمه ای  از بعضی حرفهاتون چیز یاد گرفتم...

 درسته اشتباه فهمیدین...من هرجایی که اشتباه کنم اعتراف میکنم اشتباه کردم و هرجایی که ندونم اعتراف میکنم که نمیدونم...اما این حرف  این رفیقت رو خوب گوش بده....وجود ماها من ...اول من بعد تو پر از گناهان...|پر از غیبت ...دروغ...تهمت(نه تو این بحث کلا دارم میگم)...و... بی حیایی... و مانع اصلی درک حقیقت اینه...ماها از یه جهاتی تو سپاه شیطان وایسادیم و ازد ور
 داریم به سپاه حق نیگاه میکنیم.... اما اگه نزدیک بشیم...اگه بدون غرض بدون  پیش داوری....واقعا دنبال حقیقت باشیم و در این راه علاوه بر فکر و تعقل و... خود سازی کنیم...یعنی گناه کمتر بکنیم....عباداتمون رو بیشتر و باحضور قلب انجام بدیم... باور کن خود به خود  حتی عقلمون پا تو یه وادی هایی  میذاره که تا الان ازش غافل بوده... و طبق قران این عقل نیست که موجب  گم یا پیدا کردن حقیقت میشه این قساوت یا نرمی قلوبه....

من که دلم خیلی سیاه شده...تو رو نمیدونم....

محمود

پی نوشت:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ضمن تبریک عید ولادت رسول اعظم وامامجعفر صادق شیخ الائمه خدمت شما برادر محمد…

چند نکته رو من از قلم انداخته بودم که تو این فرصت بهشون میپردازم

این بحث صلح امام حسن بحث جدیدی نیست  مال  دهه 60…یکی از محاسن پیروی از رهبر  و علی الخصوص آیت الله خامنه ای (مد ظله) همینه ایشون بقدر با تاریخ اسلام و ابعادش آشنا هستند  که من تو  برامون قابل تصور نیست…. شب شهادت امام حسن شبکه ی دو یه سخنرانی مال اوایل انقلاب از ایشون پخش کرد ک هخیلی هم طولانی و مفصل بود به قدریزیبا و دقیق ایشون شرایط اون زمان رو تشریح کردن اینکه یکی از دلایل  عمده ی صلح امام حسن خیانت خواص بود…به قول ایشون بدنه ی مردم آماده جهاد بودن اما معاویه سران سپاه رو خریده بود….اتفاقا فکر کنم یه کتابی هم از ایشون در این مورد باشه(به هر حال هر چیزی رو باید از اهلش گرفت) نه اینکه بیاییم خودمون نتیجه بگیریم که بله این زمانه شرایطش مثل صلح امام حسن (میدونی این دقیقا مثل آخرای جنگ صفین میشه همونی که مجبور کردن علی رو به مصالحه و نماینده شدن ابو موسی اشعری و…اون ماجراها تا قتل حضرت…به نظرم باید تشخیص اینکه این شرایط  مثل زمان امام حسن یا امام حسین  و عملکرد ما چی باید باشه رو به اهل بسپاریم …و اصلا وظیفه ی رهبر  همینه که در شرایط  گوناگون راهکار ارائه بده…ممکنه رهبر مقتضی بدونه تو فلان شرایط صلح بشه مثل قطعنامه598…ممکنه دستور بده جهاد ادامه پیدا کنه مثل بعد از پیروزی خرمشهر…. من نمیگم رهبر معصوم به ذات …گرچه باید آدم کاملا پاک و خودساخته ای و آگاه به مسائل روز…و به یه تعبیری روشنفکر و شرایط دیگه باشه…بذار یه داستان رو تعریف کنم از اولین مرجع تقلید شیعه شیخ مفید(این داستان خیلی معتبره…البته من نقل مضمون رو میکنم نه شرح کل ماجرا رو)

یه روز یه سوال فقهی از شیخ میپرسند او جواب میده…سوال کننده داره بر میگرده دم راه مردی به او میرسه میگه شیخ نظرش عوض شده وتجدید نظر کرده… بعد اون شخص نزد شیخ میاد میگه چی شد که نظرت رو عوض کردی …شیخ با تعجب میپرسه من کی نظر رو عوض کردم..مرد ما جرا رو میگه شیخ میفهمه که این کار حضرت حجت بوده بعد میگه  حالا که من قرار اشتباه کنم پس دیگه مرجعیت نمیکنم در خانه رو بست …بعد چند روز نامه ای از محضر مبارک امام زمان به او میرسه نامه ای سراسر محبت به او و شیعیان و به او میگه شیخ تو

 وظیفت رو انجام بده ما حواسمون هست و اون حدیث معروف از حضرت حجت در همین نامه اومده که شیخ:" انا غیر مهملین لمرائاتکم و لا ناصین بذکرکم  و لولا لنزلکم الاوا وصطلمکم الاعدا" یعنی ما  در مورد امور شما کوتاهی و اهمال نمی کنیم و همیشه مراقب و بایاد شما هستیم و اگر ما ولتون میکردیم طوفان حوادث ریشه تون رو میکند….اینه که باعث میشه که مردم دنبال مرجع برن دنبال  حرف ولی فقیه برن . (دیدی گفتم تو از دور نگاه میکنی… و اونطوری که بعضی ها میخوان و برای این بود که گفته بودم زیادپای ماهواره میشینی یا گفتم حرف مستر همفر رو تکرار میکنی…اخه زاویه ی دیدت از اونجا بود…نه زاوییه ی دید یه شیعه که امام زمانش حاضر و ناظر که هست و در جمیع احوال نه تنها به امور کلی جامعه ی شیعه احاطه داره که بعضی وقتها دست امداد خدایی است که از آستین او خارج میشه…اگرنه این رو خودت بهتر میدونی طومار انقلابی که اینهمه دشمن داره باید همون سال اول پیچیده میشد…چی شد که الان خیلی از متفکرانشون اظهار عجز میکنن در مقابل   هوش سرشار رهبر ایران( یه مقاله بود تو لوس آنجلس تایمز..البته من فارسیش رو خوندم تو دانشگاه) اینه که داد همشون در میاد که چطوره که ما از هر دری وارد میشیم به نتیجه نمیرسیم….حقیقت اینی نیست که ما تو  اخبار  و اقوال این و اون میبینیم و میشنویم…حقیقت اون دستهای پشت پردس که اگه تلاش و مقاومت در راه خدا باشه

و توکل هم باشه یه کاررهایی میکنن که هیچ ابر قدرتی نمیتونه  در برابرش دوام بیاره…امید وارم این آیه رو خونده یا شنیده باشی این وعده ی تخلف نا پذیر خداست به بندگانش:

ان تنصرو الله ینصر کم و یثبت اقدامکم….اگر خدا را یاری کنید خدا نیز شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد نمود….یا این آیه لطفا خوب روشون دقت کن….و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

و کسانی که در راه ما تلاش کنند ما آنان را به راه خود هدایت میکنیم….یه عارفی  و مرجع تقلید بزگی به نام آقای بهاالدینی بود که من بارها چه با نقل قول چه نوار سخنانشون بارها روی این ایه تاکید کردن در همه جهات هم شخصی هم اجتماعی…..

 

 

 

و السلام علی من اتبع الهدی

 

 

پ.ن: راستی تو چرا همش ختم الله رو خوندی  یک بار نپرسیدی من اتبع الهدی یعنی چی….

 

و خدا کند همه ی ما با شهدا بمانیم!

 


فعلا یازهرا

 

نظرات 13 + ارسال نظر
آدینه بوک شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:18 ق.ظ http://www.adinehbook.com

کتاب های خود را با بازاریابی اینترنتی رایگان بخرید!

محمد شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ق.ظ

مرتب بهت سر می زنم.. ارتباط از روی سادگی رو باهام قطع کن .. ممنون .. فعلا ..

محمد شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ق.ظ

من دو شبی می شه که تا خود صبح بیدار بودم ... امروز هم کار دارم .. سعی می کنم تا شب بگم ..

علی شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ب.ظ

سلام محمود جان خوبی عیدت مبارک البته چون ادرس اقا محمد رو هم ندارم همین جا بهش عید رو تبریک میگم بحث جالبی دارید می کنید من که لذت بردم وکلی هم استفاده کردم موفق باشید

یه منتظر که ارزو می کنه منفعل نباشه یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:04 ق.ظ http://mongee.blogsky.com

بسم رب المهدی ارواحنا الفداه
سلام بر مهدی فاطمه سلام بر منتظر حضرتش
میلاد رسول اعظم الهی پیامبر نور ورحمت حضرت محمد مصطفی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سلم و فرزند پاکش صادق آل محمد امام جعفر بن محمد علیه السلام بر امام عصر عج و تمامی مسلمانان جهان و شما بزرگوار مبارک باد

اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ

التماس دعای فرج ... به امید ظهور

گمنام یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ق.ظ http://www.ilamcity.com

سلام به همه دوستای غریب و آشنایی که این دو و ورا سر میزنن :)
عید همتون مبارک
به قول علی اقا بحث داره جالب میشه و ما هم استفاده می کنیم.
آقا محمد هم گفتن یکی یکی بیاین جلو ;) دوتایی دعوام نکنین. چشم!
ما فقط استفاده می کنیم.
یا علی(ع)

زهراو فاطمه یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:15 ب.ظ http://yaabalfazl-yahossein.blogsky.com/

سلام
الان چون وقت نیست و کامل نخوندم چی به چیه...بعدا نظرمو میگم
اما اومدم بگم آپ کردم و منتظرم
**زهرا**
قعلا

پوریا (شبانه‌های بی تو) یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:46 ب.ظ http://vaharan.blogfa.com

سلام آقا محمود گل ما !

ببخشید من یه مدت نبودم ....

چه خبره اینجا !؟!؟ بخونم ببینم چی شده ! فکر کنم یه روز از صبح تا عصر بتونم همه رو بخونم !

به هر حال ممنون که سر میزنی و تنهام نمیذاری

آقا خیلی مخلصیم ..........

فعلا یا زهرا

کیمیا دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.kimiaweb.blogfa.com

سلام
خسته نباشین
به روزم
خوشحال میشم سر بزنید
موفق باشین
یا علی

mohammad دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:52 ب.ظ

agha man ye do roozie daneshgam .. bargardam khoone behet javab midam .. bebakhshid babate ta;khir

نسیم پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:09 ق.ظ http://narmafzarkids.blogsky.com


انتظار
به صدای قلبم گوش کن
دیگر نای صدا کردن ندارد
وقتی به حرفهایت فکر می کنم
مرا به دنیای پنهان تو می برد
امشب می خواهم به یاد قشنگ تو شاد باشم
می دانی که نگاهت پاک تر از آب روان و دلت چون آینه است
به خدای آسمانها
به قناریهایی که عاشقانه می خوانند
سپرده ام
موسیقی انتظار سر دهند

سلام اپ کردم خوشحال می شوم نظر تو بدونم
راستی من اشتباهی در یک وب دیگه از دوستان راجع به خوابم نوشتم. خوابم بسیار خوب و روحانی بود و از ان جا که گویند نباید به زبان اید تا اثر خود را از دست ندهد از گفتن پر هیز می کنم ولی در کل از این همه محبت و خوب شما سپاسگذارم

کیمیا جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:47 ق.ظ http://www.kimiaweb.blogfa.com

سلام
خسته نباشین
روز جمعتون بخیر
از اینکه سر زدین یا میزنین ممنون
با جمعه ها با حافظ به روزم
موفق باشین
یا علی

احمد جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 04:54 ق.ظ http://www.loghman2000.blogfa.com

خوشحال شدم به ما هم سری بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد