مجلس اول

 

بیایید...بیایید...که محرم آمد....

 

بخش اول: در محضر حسین

 اصلاح امّت، نه قدرت طلبى


أَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ ما کانَ مِنّا تَنافُسًا فى سُلْطان وَ لاَ الِْتماسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَ لکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ

 

 الاِْصْلاحَ فى بِلادِکَ وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ وَ یُعْمَلَ بِفَرائِضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ أَحْکامِکَ


در باره فلسفه قیامش فرمود :بار خدایا! تو مىدانى که آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستیابى به

 

کالاى دنیا نیست; بلکه هدف ما این است که نشانه هاى دینت را به جاى خود برگردانیم و بلادت را اصلاح نماییم تا

 

ستمدیدگان از بندگانت امنیّت یابند و به واجبات و سنّتها و دستورهاى دینت عمل شود.

 

 

 

 

بخش دوم:  وا ویلا....وا ویلا .....آقام رسید به کربلا.......

کاروان رسید به آنجایی که باید می رسید....قافله را فرمود تا متوقف شوند....از زهیر

پرسید:نام این سرزمین چیست؟

گفت: طف(ساحل فرات)

فرمود: آیا نام دیگری دارد؟

عرضه داشت: بله نینوا...

باز امام فرمود آیا نام دیگری دارد؟

گفت : کربلا...

امام  فرمود: اعوذ بالله من الکرب والبلا...

پناه می برم به خدا از کرب و بلا(اندوه و رنج)

...سپس فرمود:ها هنا مناخ رکابنا محط رحالنا و مسفک دمائنا....

همین جا محل بارهای ما ومکان  اقامت ما و محل ریختن خون ماست، و همین جا جایگاه قبرهای ماست و جدم رسول الله (ص) این چنین به من خبر داده است....

منبع: کتاب سوگنامه ی آل محمد(ص) به نقل از کتب(فصول المهمه ص180،مقتل خوارزمی ج 1 ص 237)/با تلخیص

 

با کاروان نیزه(علیرضا قزوه)

 

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر
نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر
صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر
وز پی شبی ز روز قیامت درازتر
بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست
قرآن کسی شنیده از این دل‌نوازتر؟
قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من
امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر
عشق توام کشاند بدین جا، نه کوفیان
من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر
قنداق اصغر است مرا تیر آخرین
در عاشقی نبوده ز من پاک‌بازتر
با کاروان نیزه شبی را سحر کنید
باران شوید و با همه تن گریه سر کنید

 

صلوات