مجلس ششم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخش اول : در محضر سید الشهدا

 

بهترین سخن تسلّى بخش

إِنَّ أَهْلَ الاَْرْضِ یَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّماءِ لا یَبْقُونَ وَ أَنَّ کُلَّ شَىْء هالِکٌ إِلاّ وَجْهَ اللّهِ الَّذى خَلَقَ الاَْرضَ بِقُدْرَتِهِ وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ فَیَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ

در مقام تسلّى به خواهر بزرگوارش فرمود:اهل زمین مىمیرند و اهل آسمان باقى نمىمانند و همه چیز رو به فناست، جز ذات پروردگارى که زمین را به قدرتش آفریده، و خلق را برانگیزاند و همه به سوى او باز مىگردند، و او تنهاى یگانه است

 

 

 

 

 بخش دوم: کربلا...

 

کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهر ها ونامی است در میان نام ها ..نه!!کربلا حرم حق است وکسی را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی  حقیقت نیست..... ای شهید ! ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای دستی براور  و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش!    "سید مرتضی آوینی"

 

با کاروان نیزه(علی رضا قزوه)

 

فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زان گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات
حالی به داغ تازه‌ی خود گریه می‌کنی
تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم
آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم

 

دعا آخر مجلس: خدای آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وا مگذاز !

 

                                            .صلوات.