مادر....

 

 

مهدی هی گریه می کرد می گفت:

 

مادر...

مادر...

مادر....

 

مادر من لیله ی قدر خداست

مادر من ائمه را مقتداست

مادر من بتول عزرا بود

مادر من حضرت زهرا بود.....

 

امشب تو هم بگو مادر...بگو مادر نرو...مادر

 

اللهم العن قاتلیک یا بنت رسول الله

 

پ.ن: مادر پیرهن مشکی تنمونه.....