بسم الله الرحمن الرحیم

به کجا میرویم

امروز میخوام یه مسئله ی عمومی رو بگم اونم اینکه ما یک معضلی داریم به اسم زود قضاوت کردن و تهمت زدن متاسفانه این گناه خیلی شیوع پیدا کرده من خودم هم خیلی وقتها دچار این گناه شدم(خدایا ببخش) والبته خیلی هم بهم تهمت زدند.... اینجا من بحثم یک گروه خاص از تهمت هاست و آثار و بحرانهای عظیمی که به دنبال داشته اینکه متاسفانه مثلا تا بعضی از ما یه نفر رو بایه تیپ خاصی میبینیم سریع خودمون قاضی میشیم و یا مرتدش میکنیم یا کافر یا.... واز طرف دیگه گروهی که خودشون ممکنه زیاد اهل دین نباشند یا بعضی بدیها رو از کسانی که ممکنه مذهبی باشند دیدند همه ی آدمهای مذهبی رو به ریا کاری متهم میکنند ....در صورتی که گناهی مثل ریا اصلا توسط ما قابل درک نیست چون یک مسئله کاملا درونیه واصلا از روی عمل قابل تشخیص نیست مگر خود شخص اعتراف کنه که من این کار رو بخاطر خدا نکردم..... این مشکل واین تهمت به ریا مانع پیوستن خیلی از جوانان به مجامع دینی یا اصلا گریز از دین شده ... از طرفی هم قضاوت زود هنگام امثال من در موردافراد هم موجب شده تا هم افراد معتقد و مذهبی ها از بعضی جوانانگریزان باشند یا با کم محلی یا با توهین در برخوردها روبرو شوند....این معضلات بخصوص شاید بعد از تهاجم فکری وفرهنگی دشمن وتبلیغات آن بر ضد مثلا روحانیت حاد تر شده چون این دو دستگی موجب شد که فاصله ای بین خیلی از جوانان و روحانیان که مبلغان اصلی ومنتقل کنندگان واقعی اسلام ناب هستند پیش بیاید و موجب شود که مثلا جوانی که دین را در مسجد وپای منبر یا بوسیله ی کتب علمای بزرگی مثل شهید مطهری یا علامه جعفری بشناسد افکار افرادی مثل آقای دکتر سروش ویا افراد دیگری که خود را روشن فکر میدانند کسب کند ... این حرفهایی که من درموردبعضی روشنفکران میزنم نه از روی لجاجت یا بی اطلاعی که از مشاهده ی تاریخ و مطالعه ی کم و بیش آثار بعضی افراد یا انعکاس آن در بین جوانان است....مثل اینکه ما از شاید 10 12 سالگی این مفهوم را بطور کامل قبول کردیم که برای رسیدن بخدا فقط یک صراط مستقیم وجود دارد وبا اینکه سالها عمر خویش را در مطالعه قرآن گزراندیم حتی یک بار به صراطهای مستقیم برخورد نکردیم....بله سبل زیاد است اما صراط نه فقط یکی....بگزارید سبیل و جمعش که سبل میشود را با صراط مستقیم وصراطهای مستقیم مقایسه کنیم سبیل چیست؟سبیل شبیه به جویهای آب متعددی که به رودخانه ی صراط مستقیم میریزند رودخانه که راه رسیدن تمام آبهای جویهای مختلف به اقیانوس است...من نمیدانم چرا افرادی که مثلا اهل بیت را پایینتر از قران میدانند واینطور

در نزد محبان اهل بیت برای مظلومیت قران سینه چاک میکنند اصلا قران را نمی خوانند یا فقط جاهایی را میخوانند که به نفعشان باشد . در هیچ جای قرآن راههای راست (یاصراطهای مستقیم ) بچشم نمیخورد سبیل الله وسبل زیاد است اما برای رسیدن به خدا فقط یک راه راست وجود دارد فقط یکی و آن صراط مستقیم است.چرا خودمان را دور میزنیم چرا حقیقت را نمیبینیم ببینید به کجا رسیدیم!! نبودن صراطهای مستقیم توضیح نمیخواهد اصلا مطالعه ی عمیق هم نمیخواهد فقط این آیه ی قرآن را بخوان((اعبدونی هذا صراط مستقیم))یعنی:مرا بپرستید ، این صراط مستقیم است....حالا وقتی ما میگوییم صراطهای مستقیم یعنی اینکه غیر از پرستش خدا راه دیگری برای رسیدن به خدا هست...برای رسیدن به خدا غیر از پرستش خدا راه دیگری هست !! چه جمله ی مسخره ای!!

صراط مستقیم هم یعنی (اطیعوا الله واطیعو الرسول و اوللامر منکم)...غیر از این هرچه باشد باطل است.... مسائلی مثل قرائتهای مختلف از دین یا تساهل وتسامح برای من کاملا تابلو هستند که نقشه ی غرب هستند مثل روز اینکه میگویم کاملا، از روی مطالعه است...اصلا بگزارید موسس این نوع قراعت را معرفی کنم کشور فخیمه ی انگلستان!!نمیدانم اسم افرادی مثل مستر همفر را شنیده اید یا نه محمد بن عبد الوهاب چطور؟؟ کمی مطالعه ی تاریخ کاملا روشن میسازد که چطور در نشریات وکتب بعد از جنگ با این بهانه که میخواهیم خرافات را از دین خارج کنیم تا به اسلام ناب برسیم نوادگان همین افرادکم کم آیات صریح قران مثل آیه ی قصاص را یا مسئله ی حجاب را نفی کردند وبه مخالفت صریح با آن پرداختند اسم بردن از آنان کار سختی نیست ...عماد الدین باقی ، شادی صدر ، یوسفی اشکوری ،گنجی، و سرآمدشان دکتر سروش...البته ممکن است در بین اینهمه اثار از انهاکتاب خوبی نیز بچشم بخورد یا سابقه ی دینی یا انقلابی هم داشته باشند اماانسانها تغییر می کنند حتی یک شبه!! ... با رواج ایده ی قراعتهای مختلف از دین خیلی از جوانان را با یک اسلام اومانیستی آشنا کردند!!!اسلام اومانیستی عجب کلمه ای در اسلام اومانیستی شما خدا را قبول دارید قران را قبول دارید اهل بیت راهم قبول دارید اما فقط قبول دارید

بله همه ی اینها را دوست دارید اما مثلا اگر آیه ای از قران با منافع شما با هوس شما تضاد داشت اصلا به آن اعتنا نمیکنیدچشمتان را میبندبد انگار که اصلا ندیدید یا آن را طوری که دوست دارید تفسیر میکنید واگر حدیثی نقل شد که با عقل کج اندیش والبته محافظه کار شما مغایرت داشت محترمانه انگ جعلی بودن به آن میزنید یاباآن مخالفید بدون اینکه اصلا دنبال سند داشتن یا نداشتنش بگردید... در گذشته البته حماقت انگلستان در این بود که با علم کردن افرادی مثل محمد بن عبد الوهاب و ارائه مذهب وهابیت فقط تفرقه ای در بین یک عده با سایر مسلمانان ایجاد شد اما با بیان قراعتهای مختلف از دین فضایی بوجود آمد که شایددو برادر را هم از نظر اعتقادی از هم جدا کرددیگر مسئله ی تضاد بین شیعه وسنی نبود شیعه با شیعه است. همه میگویند من فکر میکنم ، کسی نمیگوید قران اینگونه گفت اهل بیت اینگونه گفتند . هر فرد برای خودش ایت ا.. شد بطوری که مذهبی دیگری را متهم به بی دینی مطلق میسازد و گناه حد اکثر پوشیدن لباس کفار در جامعه اسلامی یا بد حجابی در اثر جهل از فلسفه ی حجاب را به بی دینی و کافری میکشاند و از سوی دیگر شخصی که اصلا نماز نمیخواند هر کسی که نماز میخواند را از روی هیچ به ریا کاری ویا نماز و روزه گرفتن برای کسب پست و مقام یا برای خیلی مسائل دنیایی متهم میکند.... بله هر کس برای خود آیت الله و دانشمند خودش شد .و آیت اللهی که 40 50 سال از عمرش را علاوه برذکر وتلاوت متن قرآن که با تفحص وتعمق وتامل در مفاهیم قرآن و اهل بیت و پیدا کردن جعلی از اصلی وزهد و پارسایی وتقوی بودو پوست وگوشتش با این معارف خو گرفت دورش خالی شد اگرهم خالی نمیشد آنقدر انگ وتهمتش میزدند که دیگر هرچه میگفت کسی قبولش نداشت بگذارید مثالش را بیاورم مثل آیت الله مصباح یزدی وقتی دیدند که در مقابلش کم می آورند در بین مردم بد نامش کردن آن هم چه کسی را همان شاگرد خاص علامه طباطبایی همان شاگرد خاص استاد اخلاق و عارف حق میرزا سید علی قاضی (ره)...بله ....چاره و راه حل اینهمه انحراف و خودکامگی جمعی چیست ؟چاره هست!ولی چاره جو کجاست ؟همه خود را کامل میدانیم همه فکر میکنیم هرچه که ما میدانیم درست وبقیه اشتباه. واما بعد .... چاره همان است که از آن غفلت کرده ایم و فقط به ظاهر آن پرداختیم....بله قرآن واهل بیت....حکم و قاضی ما باید قرآن و اهل بیت باشداما معانی قرآن را از کجا کسب کنیم ؟ یا اهل بیت را از کجا بیابیم امام زمان (ارواحنا فداه )پاسخ میدهد خوب گوش کنید:((و اما رویدادهای تازه که بر شما پیش می آید به راویان احادیث ما مراجعه کنید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا بر آنان می باشم.))

البته اگر باز ما فکر کنیم که حدیث ایشان راقبول کنیم یا نه!! انسان فکر دارد نظر دارد اما وقتی دید این نظرش با حدیث اهل بیت یا با قران در تضاد است باید اشتباهش را بپذیرد و با لجاجت یا برای حفظ تیپ روشنفکری اش نظر خود را روبروی قران نگذارد.... این همه توضیح دادم اما به اول بحث نگاه کنید که این همه از کجا شروع شد ؟؟!!!