به یاد بابا حاجی مهربون خودم
کوچ پیر غلام آستان امیر المومنین حاج ابراهیم ارجمندی را تسلیت میگوییم
بنشین زار زار گریه کنیم
مثل ابر بهار گریه کنیم
ناله در سینه ها شکست امشب
دل آیینه ها شکست امشب
از سرم دست بر نمیداری
آه ای غم چه مردم آزاری
چه بگویم که سخت بود آن شب
واقعا قحط بخت بود آن شب
حرف دلهای تنگ بود آنجا
صحبت سنگ وسنگ بود آنجا
کبک وگنجشک و سار در ماتم
خانه ی ما مثل شب در ماتم
شانه و رنج ، رنج دربدری
سینه و داغ داغ داغ بی پدری!
رخت بستی از این خراب شده
خم رها کرده و شراب شده
آیسجاده ی همنوایت کو؟
آی رساله آشنایت کو
با غمی جانگداز اینجاییم
من وبابا دوباره تنهاییم
شاعر:محمد کاظم کاظمی(مجموعه ساغر مینایی)
سلام .. خدا همه رفتگان رو بیامرزه .. جاشون تو بهشت باشه انشاالله .. در پناه حق
سلام
تسلیت میگم خدا رحمتشون کنه
داغ عزیز محک صبره و میزان صبر درجه ایمانت به خدا
خدا صبرمون بده
یا حق
سلام آقا محمود
خدا رحمت کند ...
همه ما یه روز رفتنی هستیم .
غم آخرتون باشه
یا حق
سلام پسر اومدم بهت سر زدم وبا بلاگ خودتو ودوستات که برات کامنت گذاشتن حالم عوض شد عصر جمعه ای الان که دارم مینویسم بلاگ یکی از روستات به اسم منتظر ظهور بازه که داره پخش میکنه به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن ....
خدا خیرت بده
راستی بالاخره به محسن خبر دادید؟
اگر با من کا داشتی میل بزن
سلام محمود سایت قشنگی داری خداحافظ
بخشودگی اهل گنه در صف محشر ---- وابسته به یک چرخش چشمان حسین است