بخش اول: در محضر سید الشهدا
عبادتِ تاجران، عابدان و آزادگان
إِنَّ قَوْمًا عَبَدُو اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ، وَ إِنَّ قَومًا عَبَدُوا اللّهَ شُکْرًا فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِىَ أَفْضَلُ الْعِبادَةِ
گروهى خدا را از روى میل و رغبت (به بهشت) عبادت مىکنند که این عبادت تاجران است، و گروهى خدا را از روى ترس (از دوزخ) مىپرستند و این عبادت بندگان است و گروهى خدا را از روى شکر(و شایستگىِ پرستش) عبادت مىکنند و این عبادت آزادگان است که بهترین عبادت است.
* * *
بخش دوم: نبودید کربلا ببینید!!
در نقل های مختلف آمده که: حضرت سکینه(س) هنگامی که پیکر بابا را شناخت خود را روی پیکر مطهر و قطعه قطعه اش انداخت و چند بار صیحه زد تا از شدت غم واندوه غش کرد!
هنگامی که به هوش آمد گفت: در عالم غشوه شنیدم پدرم خطاب به شیعیان
می فرمود:
شیعتی ما ان شربتم مائ عذب فاذکرونی
اَو سَمعتم بغریب اَو شهید فَاندبونی
و انا سبط الذی من غیر جرم قتلونی
وبجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونی
لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی
کیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی
سقوه سهم بغی عوض المائ المعین
یا لرزئ مصاب هدّ ارکان الحجون
ویلهم قد جرحوا قلب، لرسول الثقلین
فالعنوا هم ماستطعتم شیعتی فی کل حین
"ای شیعیان من هرگاه آب خوش گوارا نوشیدید از لب تشنه ی من یاد کنید،و هرگاه
در باره ی غریب و شهیدی سخنی شنیدید بر من( به یاد غربت و شهادت من) گریه کنید
من نبیره ی پیامبری هستم که بدون گناه مرا کشتند و بعد از کشتن از روی عمد بدنم را پایمال سم ستوران قرار دادند و کوبیدند.
ای کاش در روز عاشورا بودید و می دیدید که چگونه برای کودکم از دشمن آب گرفتم، کودکم را بجای آب، با خون تیر ظلم سیراب کردند.
وه! چه فاجعه ی غم انگیز و دردناک که بر اثر آن کوههای بلند مکه به لرزه درآمد.
وای بر آنها که با این کار خود، قلب مبارک رسول را جریحه دار کردند ، ای شیعیان من
هرچه توان دارید در هر زمان آنها را لعنت کنید"....در ادامه ی روایت آمده که
"فاجتمعت عدّه من الاعراب حتی جروها عنه"
(سرانجام جمعی از اعراب ((به دستور عمر سعد)) نزد سکینه آمدند و او را کشان کشان از بدن جدا ساختند)
منبع: کتاب سوگنامه یآل محمد(ص) به نقل از کتب منتهی الامال 12 ص 293 –مصباح کفعمی ط هندص376
-معالی السبطین ج2 ص55 و-"ریاحین الشریعه ج 3 ص275 به نقل از< الدمعه الساکبه>"
* * *
یا حسین(ع)
با کاروان نیزه(علیرضا قزوه)
بعد از شما به سایهی ما تیر میزدند
زخم زبان به بغض گلوگیر میزدند
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
دیروز در رکاب تو شمشیر میزدند
غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار
آتش به جان کودک بیشیر میزدند
ماندند در بطالت اعمال حجشان
مَحرم نگشته تیغ به تقصیر میزدند
در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان
بر عشق، چار مرتبه تکبیر میزدند
هم روز و شب به گرد تو بودند سینهزن
هم ماه و سال، بعد تو زنجیر میزدند
از حلقهای تشنه، صدای اذان رسید
در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید
دعای آخر: اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد (ص) و مماتی ممات محمد وآل محمد(ص)
.صلوات.
سلام. وبتان پایدار و قلمتان پر توان باد. منم به نوبه خودم این روزهای حزن انگیز را به شما تسلیت عرض می کنم