با من سخن بگو دوکوهه
اگر بپرسی دوکوهه کجاست چه جوابی بدهیم؟ بگویم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجیها را در خود جای میداد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمیپرسدی که دوکوهه کجاست چرا که جواب گفتن به این سوال بدین سادگیها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سوال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه میآمدی.
دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سالهای سال با شهدا زیسته است با بسیجیها و از آنها روح گرفته است روحی جاودانه.
یک بار دیگر! سلام دوکوهه
قطارها دیگر در دوکوهه نمیایستند و بسیجیها از آن بیرون نمیریزند. قطارها دوکوهه را فراموش کردهاند. اما شهداء انسی دارند با دوکوهه که مپرس.
میگویی نه؟ از حوض روبروی حسینیه حاج همت بپرس که همه شهدای دوکوهه با آب آن وضو ساختهاند. در حاشیه اطراف حوض تابلوهایی هست که به یاد شهدا روییدهاند اما الفت شهدا با این حوض نه فکر کنی که به سبب تابلوهاست. من چه بگویم اینها سخنانی نیست که بتوان گفت. تو خودت باید دریابی وگرنه چه جای سخن؟
ای دوکوهه، تو را با خدا چه عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی و خاک زمین تو سجدهگاه یاران خمینی شد؟ و حال چه میکنی در فراق پیشانیهایشان که سبب متصل ارض و سماء بود و آن نجواهای عاشقانه؟
سکوت کرده و دم برنمیآورد. ما که میدانیم زمان بستر جاری عشق است تا انسانها را در خود به خدا برساند و حقیقت تمامی آنچه در زمان حدوث مییابد باقی است. پس از حسینیة حاج همت بخواه که مهر سکوت را از لب برگیرد و با ما سخن بگوید.
حسینیه حاج همّت قلب دوکوهه است حیات دوکوهه از اینجا آغاز میشد و به همین جا باز میگشت. وقتی انسان عزادار است. قلب بیش از همه در رنج است و اصلاً رنج بردن را همه وجود از قلب میآموزند دوکوهه قطعهای از خاک کربلا است، اما در این میان حسینیه را قدری دیگر است. کسی میگفت: کاش حسینیه را زبانی بود تا با ما بگوید از آن سری که میان او و کربلاست گفتم حسینیه را آن زبان هست. کو محرم اسرار؟ دوکوهه، خاک و آب و در و دیوارهایش، همة وجودش با حضور شهداء آن همه انس داشته است که اکنون در این روزهای تنهایی جایی مغمومتر از آن نمییابی. دوکوهه مغموم است و در انتظار قیامت دلش برای شهدا تنگ شده است.
عالم محضر شهداست اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلأ ظاهری خود را نبازد؟
زمان میگذرد و مکانها خروجی شکستند اما حقایق باقی هستند. شهید حاجیپور زنده است من و تو مردهایم. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که با خدا بسته بودند اثبات کردند.
کاش ما درخیل منتظران شهادت باشیم.
پ.ن: راستش خودم هیچ چیزی نتونستم بنویسم. حتی اونایی رو که موقع سفر تو دفتر خاطراتم نوشته بودم.
پ.ن: خنده دار ترین صحنه ی سفر موقع ورزش صبگاهی مون بود! که میرفتیم رو پل بزرگ و اصلی خرمشهر ساعت ۴ صبح
قرغش میکردیم و مشغول ورزش میشدیم....بعضیها که تک وتوک از اونجا رد میشدن شاخ در میاوردن از کار ما...روی پل ساعت۴ صبح با این قیافه ها( بعضی دوستان یک وجب ریش) همه با شالهای مشکی یا چفیه...شلوار پلنگی یا خاکی....مشغول بالا و پایین پریدن و یا شعر الکی خوندنهای دسته جمعی....
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
salam
sale no mobarak
web log jalebi darid
omidvram hamisheh movafagh bashid
‡< ---------------
سلام
رسیدن به خیر.زیارت قبول هم بگم بیراه نگفتم.
به قول شهید مطهری هر شهیدی با شهادتش اطرافش رو جامعه اطرافش رو نور میده .
ببین اونجا چه غوغاییه البته به قول سید مرتضی کو محرم؟
یا حق
...بله...شهید شمعی ست که نور میده به اطرافش
جالب بود هله عینی بالسرور بالسرور
مه ردم به زانن دنیا به وفاس ای دنیا خو هم مه کوم و فناس
مجیدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
بابا...پسر عمو...دیووونه شی با این شعرت.....
سلام....
اول اینکه لینکت کردم...یاد بگیر...(؛*
دوم اینکه اون ورزش صبحگاهیتون اخرش بود دیگه....خیلی جالب بود....
سوم اینکه مگه تو برادر زاده ات رو تا حالا ندیده بودی...
چهارم تصور اون بچه خیلی جالبه..
پنجم ...راز و نیازات و صحبتهات خیلی قشنگه...
...منم لینکیدمت.... شاید بعدا من عکسش رو گذاشتم...تا ببینم چی میشه
خدا رو شکر که خوش گذشته بهت... یعنی مهم اینه که ادم کاری رو بکنه که لذت میبره... من اولین باره اسم اینجا رو شنیدم... خوش باشی
سلام..چه عجب از این ورا؟؟؟...
هرجا نسیم مهر حضرت زهرا باشه حتما خوش میگذره....
یا زهرا س
سلام
۱-امروز روز جهاد با قلم ، فکر و فرهنگ است و این، از جهاد با اسلحه، مشکل تر و سخت تر است .
۲-ما هم آپ شدیم. اگه نتونستی بنویسی در عوض مهدی از همونجایی که بودی نوشته .
۳-یاعلی مدد
...بله دست آقا مهدی درد نکنه..ماشالله چقدر طولانی نوشته بود...ولی با صفا
بسم رب المهدی ارواحنا الفداه
سلام بر مهدی فاطمه .. سلام بر منتظر حضرتش
رحلت جانسوز پیامبر رحمت رسول اعظم الهی حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و شهادت غریبانه ی کریم اهل بیت مظلوم مدینه امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام عصر ارواحنا الفداه و تمامی دلسوختگان و عزاداران این خاندان پاک از جمله شما بزرگوار تسلیت عرض می کنم
رسیدن به خیر ای کاش ما رو در دعاهاتون در کربلای ایران فراموش نکرده باشین
ضمنا از کمکتون خیلی ممنونم
این رو هم میگین کهچه طوری پاسخ می دین به کامنتها!؟
التماس دعای فرج ... به امید ظهور
میام خدمتتون توضیح میدم...التماس دعا
سلام
تسلیت!
بروزم
یا حق
حتما میام...
سلام اقا محمود خوبی من از وبلاگ گیلاس اومدم پیش شما و خیلی خوشحال شدم که با اینجا اشنا شدم ....
من هیچ وقت قسمت نشد که برم جنوب توی سرزمین نور یه چرخی بخورم دراصل راهم ندادند ولی ان شاالله یه روز اجازشو میگیرم و میرم ولی هر کی رفته و برگشته خیلی تعریف می کنه از صفای دوکوهه از بوی شهدا که تو همه جاش پخشه و... امیدوارم که هممون رهرو راه شهدا باشیم نه اینکه فقط به ظاهر دوستشون داشته باشیم اینو برای خودم میگم ...قربون شما یاعلی
غصه نخور...ان شالله تو هم میری دوکوهه..نمیدونم باورت میشه یانه ولی من ۶ سال تو حسرت دوکوهه بودم...فکر کن ۶ سال...
سلام سالار
خوبی؟! این چندروزه نبودیم خوش گذشت؟!
آقا خوش به حالت .... ما هم رفتیم طرفای جنوب ولی قسمت نشد بریم زیارت
اون وبلاگ قبلی من هم (بیتو میمیرم) یه کمی حالگیری میکرد.... پرشین بلاگه دیگه٬ میشناسیش که ؟! (چشمک)
حالا یکی دیگه تو بلاگفا زدم با این آدرس : http://vaharan.blogfa.com
خوب آقا کمکم بریم ... دیروقته ... نیمه شبه ....
محتاجیم به دعا ........... یا حق
سلام...ااا پس شمام جنوب تشریف داشتین به سلامتی
سلام علیکم رحلت نبی مکرم اسلام و شهادت سبط اکبرش امام حسن مجتبی و شهادت امام رضا را تسلیت عرض میکنم .
به ما هم سر بزنید التماس دعااااااااااا
سلام..منم تسلیت عرض میکنم...خدمت میرسم
سلا محمود عزیز!
معلومه خیلی بهت خوش گذشته. زیارت شما هم قبول.
ایشالا برا سال بعد سال تحویل رو کربلا تو صحن بین الحرمین باشی...
یا علی
یادمه چند سال پیش توفیق شد ایام نوروز رفتیم کربلا)البته سال تحویل اونجا نبودیم)
ولی ۱۳ بدرش خیلی حال داد....سامرا....سرداب امام زمان...جای شما خالی