خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم





اینم یه دوست تازه وارد ...


                              

همسر شهید همت: مشغول آشپزى بودم، آشوب عجیبى در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزى کنید من الان بر مى‏گردم. رفتم نشستم براى ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چى شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه مى‏خواستیم از جاده‏اى رد شویم که مین گذارى شده بود. اگر یک دسته از نیروهاى خودشان از آنجا رد نشده بودند، مى‏دانى چى مى‏شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمى‏گذارى من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده‏اى؟ بگذر از من!

همسرشهید همت مى‏گوید: بارها به من مى‏گفتند: «این چه فرمانده لشکرى است که هیچ وقت زخمى نمى‏شود؟ براى خودم هم سؤال شده بود، از او مى‏پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمى نمى‏شوى؟ مى‏خندید ،حرف تو حرف مى‏آورد و چیزى نمى‏گفت. آخر، شب تولد مصطفى رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه‏اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقى بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمى یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توى مملکتى که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد...

 دلم می خواد که مثل اون

ستاره های آسمون

پر بزنم رو گنبد
 
ارباب حسین مهربون

همه میگن دیوونه ها آواره و در به درن

شبا اسیر روضه و از غم تو بی سحرن

ولم کنید دیوونشم

 از در خونش نمیرم

خدا می دونه بی حسین
 
می افتم و زود می میرم




 

دنیا چو بزم مولا دارالشفا ندارد

 

قلبم بدون عشق دلبر صفا ندارد

جز خاک کوی جانان دردم دوا نداد

گر نوکر حسینی ای دوست بی ریا باش

این بزم بزم عشق است هرگز ریا ندارد

آقای من حسین است دلدار من حسین است

در پیش او تفاوت شه با گدا ندارد

دستت نمی رسد گر بر آستان مولا

مشهد بیا که فرقی با کربلا ندارد

اینجا مکان عشق است در من زبان عشق است

دنیا چو بزم مولا دارالشفا ندارد

یار کجایی که دلم تنگ توست....

یار کجایی که دلم تنگ توست....

 

 

ماه رجب هم از راه رسید... ان شائ الله این ماه زیبا  مبارک باشه...  نمدونم چرا انقدر این ماه رو دوست دارم....گرچه همیشه تو این ماه تو عبادت کوتاهی میکنم ومثل بقیه اعتکاف نمی رم کمتر روزه می گیرم ....اما رجب رو خیلی دوست دارم....من اعتقاد دارم مهمونی خدا فقط رمضان نیست ...بلکه مهمونی خدای مهربون از رجب وشعبان شروع می شه آدم ساخته می شه تا لایق اون مهمونی بزرگ تو رمضان  بشه....اما من چه رجب شعبان رمضان یا هر ماهی که باشه به این موضوع فکر می کنم که..... تا حالا به این قضیه فکر کردید!!که اگه الان امام زمان بیاد جرعتش رو داریم بریم جلو به آقا بگیم  من نوکرتم .. آقا دوستت دارم.. من شیعتم...به زبونم نیگا میکنم آلودس..به چشمم نگاه میکنم می بینم بی حیا شده.... به گوشم ..به دلم نگاه میکنم می بینم آلودست... به گذشتم نگاه می کنم می بینم چیزی جز گناه ندارم...کدوم کارم بخاطر خدا بوده.....پسر فاطمه ما پناهنده ی خیمه ی شماییم...بچه ها بیایید با آقامون آشتی کنیم...بیایید با صاحبمون حرف بزنیم ...بگیم اقا ما هرچه که بد هم باشیم اسم شیعه ی مهدی رو مونه...آقا من اومدم پیش شما اعتراف کنم   خیلی آلوده شدم...من اومدم بهت بگم خیلی دلت رو شکستم...آقا بجون مادرت بیا با ما آشتی کن اقا.....آقا جان خیلی دلمون گرفته....زندگی برامون سخت شده....شیعه تو دنیا غریب شده....آقا خودم توی چت رووم شنیدم اون بی حیای خارجی به مادرت ناسزا می گفت...صاحبخونه قسمت می دم به جون عمه زینبت ... به جون علی اصغر...مگه شما صاحبخونه ی ما نیستی... مگه مارو مهمون خودت نکردی....مگه می شه یجا صاحبخونه مهمون داشته با شه ولی   خودش نیاد، خودش نباشه....هی

…..آقا می دونم دلت از دستم خونه.

 

.. یار کجایی که دلم تنگ توست

گوش جهان منتظر هنگ توست

دلبر و بازوی خدا ناز کن

این گره از کار جهان باز کن

باز یزیدی صفتان زنده اند

سینه ی مجروح  تو آزرده اند

 

گو به پلیدان شقی و دنی

خورده نگیرند زکار علی

باز علی باز همان چاه دور

نیست بجز فاطمه غمخوار او

هی... بچه ها ببینید آقا  چقدر غریب شده که آدمی مثل من ادعای نوکریش رو میکنه  ...هی....شاید حرف آقا به ما اینه.....یا دنبال من نیا  یا اگه اومدی  مواظب چشات باش که به حرام آلوده نشه ....بچه ها میدونم شاید اینا براتون سنگینه ولی این حقیقت..... یه حدیث بگم دلتون بلرزه... امام صادق به یه جوونی که فکر کنم به یه دختری نگاه کرد فرمود ((خدا لعنتت کنه که تو جد ما حسین رو کشتی   جوون گریه کرد گفت آقا من که تو کربلا نبودم اصلا اون زمان به دنیا نیومده بودم ... امام گفت :کسی که تو جامعه ی اسلامی علنا  فساد  کنه جزئ قاتلای جد ما حسین روز قیامت محسوب میشه))... حالا هر چی دوست داری برو گناه کن بعد اسم خودت رو بزار مسلمون بزار  محب علی..تورو قرآن به آقا نامردی نکن...آخه کسی که نماز یومیه رو نمی خونه  چطور میگه من مسلمانم....من این داغ دل رو بکی بگم....آقا..

.تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی ومرا غم ببرد

 

اون مرد سوال کرد از امام زمان(عج) چرا شیعیان شما دچار بلا می شن..چرا بداد شیعه نمی رسی؟.....آقا  فرمود بخدا شیعیان ما دچار بلا نمی شن مگربخاطر اینکه  از ما غافلند..شیعیان ما، ما رو فراموش کردند.... امام زمان به سید بن طاووس فرمود:سید بخدا قسم اگه به اندازه ی  اونی که یه نفر یه چیزش گم میشه نگران ودلواپس اون چیز میشه شیعیان ما بر ما دلوا پس می شدن من می اومدم...اصلا بیاد من نیستن....اصلا بعضیهاشون منو نمی خوان).....حالا  تو می خوای گناه کن هرچی دوست داری گناه کن..چشات رو آلوده کن...هر حرفی دوست داری بزن... بعد باز بگو :اقا بیا  بگو من شیعتم....خدا وکیلی من وتو چیمون از کوفیا بهتره...شاید تعجب کنید کوفیام امام حسین رو دوست داشتند اما....دلاشون با حسین بود  ولی شمشیراشون بر علیه حسین بود....اونا شمشیر یزید رو سرشون بود امامشون رو ول کردن اما من وتو  شمشیر کی رو سرمونه

که پسر زهرا رو تنها گذاشتیم ...چرا  انقدر بد شدیم....