خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

(قبلش پست پایین رو حتما بخونید و کامنت بذارید لطفا!)

 

 

هیچوقت شده امانتی رو بهتون بسپرند؟؟ هیچوقت شده احساس مسوولیت کنید و هم بخواهید حق مطلب رو ادا کنید و هم حرمت نگه داشته باشید؟؟

یه روزی یه دوستی خیمه محبانی رو با یه نیتی آغاز کرد... دوستانی پیدا کرد و حالا داره میره...داره میره چون حس میکنه یه امانت رو باید به دست صاحبش برسونه... امانتی که به مراتب مهم تر و گرانبهاتر از امانتیه که الان دست منه...

دوست خوب من داره میره در حالیکه وبلاگش رو به امانت در اختیار من گذاشته و چه مسوولیتی سخت تر از اینکه حرمت نگه داری و حصار نشکنی...

و من خیلی کوچیکم...خیلی سخته و من تنها برای اینکه محبتش رو پاسخ گفته باشم تنها همین پست رو میفرستم...تنها همین پست رو میفرستم و در آخر یه کاسه آب زلال میپاشم رو خاک همین خیمه تا دوستمون زود برگرده... با دست پر برگرده...و این خیمه رو پر کنه از سوغاتیهای سفرش...

دوست خوب من!

تو که داری میری، تو که داری پا تو جاده های سخت و پر رمز و راز عاشقی میذاری یادت باشه با همون نیت پاکی که قدم برداشتی به جاده نگاه کنی... جاده پر پیچ و خم عاشقی اینقدر تصاویر زیبا و مناظر دیدنی داره که یه دل پاک میخواد و یه نیت قاطع تا همه اش رو ببینی و درک کنی...

دوست خوب!

یادت باشه هرکسی پا نمیذاره تو این جاده...صد البته لیاقت میخواد...خیال نکنی مسوولیتی نداری...اینقدرها هستن که اول این جاده ایستادند و منتظرند که برگردی و براشون سوغاتی بیاری از اونچه که دیدی و درک کردی...

دوست خوب!

یادت باشه پا گذاشتن تو این جاده یه کوله بار میخواد پر از عزم راسخ و دل پاک که قبل از حرکت خوب نگاهشون کنی ببین محکمشون کردی؟

دوست خوب!

جاده های در پیش رو ، گامهای لرزان نمیخواد...شونه های لرزان نمیخواد...

دوست خوب!

یادت باشه امانتی که داری میبری...گوهر یکتای انسانیته که باید به سرمنزل برسونی اش...

و در آخر!

به یاد داشته باش که ما اول این جاده منتظریم که یه روزی با دست پر برگردی...به کاسه آب توی دستهام نگاه کن...همین کاسه که الان ریخته میشه رو خاک خیمه ات و گوله گوله میشه گواه انتظار اینهمه آدمه که برگردی...

موفق باشی و ماندگار

 

محمود عزیز در انتهای ایمیلش نام تک تک شما عزیزان رو برده و ازتون به نیکی یاد کرده...یادتون نره که او  نرفته که برنگرده...رفته که با یه کوله بار پر برگرده...

بسم الله الرحمن الرحیم

عیدتون مبارک....ان شائ الله عیدی هممون زیارت وظهور آقا باشه.....

یه تصمیم بزرگ بزرگ گرفتم...می خوام آقا رو ببینم!!!....فکر کن می خوام آقا روببینم.....آره...فکر کن یه طرف قطب عالم امکان ویه طرف بنده ی بیچاره محمود....

.بنازم به بزم محبت که در آن

گدایی به شاهی مقابل نشیند

......شاید مسخره کنید ولی من میخوام ببینمش....مطمئنم اگه بقول حاج آقا یه جو غیرت داشته باشم می بینمش......اولین وآخرین باری که این تصمیم رو گرفتم 3 سال پیش بود که کم آوردم وبه یه چیزای کوچیکتری راضی شدم و دیدار رو وحتی آرزوی دیدار رو از دست دادم....آقا مصطفی ومریم خانوم ،حدیثی که از قول آقا گفتید چند سالی بود که فراموشم شده بود ممنون که باز یادم انداختید که اونچیزی که ما رو از او دور انداخته فقط گناهان ماست.....من میخوام آقام رو ببینم...میخوام شفای همه ی امراض دلم رو ازش بگیرم...میخوام آدمم کنه...میخوام با معرفت بشم ...میخوام مرد بشم.......میخوام درک ظهور برام آسون بشه وموقع ظهور مات وحیرون نشم..........خودش می دونه که محمود الان محمود واقعی نیست میدونه چقدر منو دور کردند از اصالت های خویش.....ولی باز جویم روزگار وصل خویش.......از این به بعد هم دیگه اصلا ما رو نمی بینید....وبلاگ و وبلاگ نویسی هم تعطیل....تا مدتها اینترنت هم تعطیل......قطب عالم امکان کنار منه ومن از او غافلم وخودم رو با این چیزها گول میزنم.......یا بقیت الله از این به بعد تا تو فرمان ندی تا تو اذن ندی دیگه مطالبی از این دست نمی نویسم....من دیگه زیر این خیمه چیزی نمینویسم تا زیر خیمه ی شما نیام...تا دستم رو نگیری ، تا قلبم از عشقت نسوزه وذوب نشه........

دیگه خیمه ی محبان پیش من بها نداره

آره خیمه ی بی مولا بخدا صفا نداره

زیر خیمه ی محبان نیومد حضرت زهرا

آخه از نوکرای خود فاطمه رضا نداره

 

غلام سیاه مهدی(عج)

محمود ارجمندی

30/6/84

16 شعبان

بسم الله

کم کم داریم به روز تولدت نزدیک میشیم...نکنه امسال هم مثل سالهای دیگه باشه....نکنه نیای!!!....بخدا دلم برات تنگ شده...ترو خدا بگو کی می تونم منم ببینمت...خودت بگو ۱۰۰۰ سال بس نیست...نکنه نیای...ببین احمدی نژاد بخاطر تو چه کار کرد...همه ی دنیا رو یک ماه سر کار گذاشت تا بره تو سازمان ملل چشم تو چشم کافرا بندازه واز عدات بگه...رفت اونجا از تو بگه...ببین بخاطرت چیکار کرد...محکم جلوی همه ی زور مدارای عالم ایستاد و آرزوی ظهور تو رو کرد..کی جرات داشت تو جایی که حتی مسلمونا موقع سخنرانی بسم الله نمیگن...بره و از دعای عهد برات بگه...از فاطمه بگه.....ببین مهدی آخرش رسوامون کردی....دلم میگه...ننویس مسخرت می کنن ...اما وقتی عقل ودل برا معشوق فنا شدن بگذار مردم مسخره کنن





دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار و وفادار چه کرد
آه از نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

سلام.....

فقط ۵ روز دیگه به نیمه شعبان مونده.....۱۰۰۰ صلوات یادتون نره


----------------------------------------------
خواستم به مهدی بگم...باهات قهرم......دیدم اون باید به من بگه ...اون باید بگه
 یا دنبالم نیا یا اگه میای آدم باش....خوب باش.....
ولی فقط به مهدی  می گم:
من که زآغاز عمر بی تو نکردم سفر....
حال ببین مهدیا با که سفر می کنم...
آخرش بیرونم کردی
آخرش عشقتو از دلم بیرون کردی ....ولی بهت قول میدم غیر تو رو تو دلم جاندم...

فقط همین

نیمه شعبان

میلاد منجی عالم مبارک

طرح ۱۰۰۰ صلوات درشب وروز نیمه شعبان

برای سلامتی وتعجیل ذر فرج امام زمان (عج)

وبلاگ نویسان منتظر حضرت مهدی(عج)

=============================
در ضمن چون دیگه خدا روشکر دانشگاه قبول شدیم (البته یه رشته ی سخت وشاید کم ارزش کارشناسی فیزیک)احتمالا کمتر خدمت برسیم

برام دعا کنید