خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

...

 

...

 

سکوت ،حرف ،واژه های بی معنا

 

من و نگاه پریشان برای پس فردا

 

دروغ پشت دروغ و گناه پشت گناه

 

و باز خرقه ی آلوده از وجود سیاه

 

تو دشت سبز بهاری ،تو ابر فروردین

 

 منم  که خار مغیلان دشت  و باغ شما

 

مرا بزن آتش اندر این شب تاریک

 

قشنگ و چشم نواز است نور خار در شبها

 

دگر نگو که دعا کن برای آمدن صبح

 

دلم که سوخت زداغت دگر  بس است از ما

 

خراب و پست گناهم ببخش این حرفم

 

دگر نه اشک میخورم ، نه حسرتت آقا!!

 

...

سکوت ،حرف واژه های دریایی

 

لباس سبز رنگ یک اهورایی

 

قدم قدم و حرف حرف  شد نزدیک

 

و بوی خوشی شد  میان تاریکی

 

قیامت کبری شنیده ای،ای من!

 

ببین که قامت او بود محشری خاکی

 

کرور کرور اشک باز میبارید

 

ازآن دو چشم که گفتم دگر نمی باری

 

هنوز آخر حرفم به آخرش نرسید

 

که گفت خار در من، پیام تاریخی!!

 

(.....................................)

(....................................)

 

 

 

 

 

 

 پ.ن: این بیت آخر خوب نبود پاکش کردم

 

پ.ن: بازم ببخشید اینا شعر نیست هزیانه

 

نظرات 8 + ارسال نظر
م چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 ق.ظ

زیارت قبول. تقید شما به حضور و بیان نظرات کارشناسانه شما در مورد شعر این بابا مورد تحسینه. ولی بجز این یه خانوم بخصوص افراد دیگه هم شعر می گن.
محمد رضا رستم پور : http://haftcheshme.persianblog.com
جلیل صفربیگی : http://varan.blogfa.com
بهروز یاسمی : http://yasemi.persianblog.com
جلیل عمرانپور : http://asare.blogfa.com
سامان بختیاری : http://soofia.blogfa.com
عبدالجبار کاکایی : http://taranehsaz.persianblog.com
حسین خدنگ : http://khadang.blogfa.com
حمزه اولاد : http://www.gorizan.blogfa.com
میثم دامیان : http://yekasemanghoroob.mihanblog.com
پوریا عسگری : http://www.vaharan.blogfa.com
...
در ضمن این بابا نامزد داره. بی خودی دورو برش نپلک

سلام...مدیونی اگه رک و راست نگی منظورت چیه و کیه.....من خیلی از این وبلاگهای شعر رو سر میزنم....حالا گیر شما افتادیم.... میخوای ان تا از شاعرا رو که میرم بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گیر عجب آدمی افتادیم.....از کی نظر دادن برای یه شعر میشه پلکیدن

جون مادرتون یکی یه چیزی بگه...الله اکبر
آقا پوریا تو یه چیز بگو
من از شعرای کاکایی
تا کاظمی و
حتی معروفی و... میخونم و نظر میدم....حالا گیر شما افتادیم

پوریا (شبانه های بی تو) چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ب.ظ

سلام داشی!
از وقتی شدی یک روح میترسم بیام اینورا ! (چشمک)
مرسی از تعریفاتت ... زندگی دقیقا شکل یه بزه اگه خوب نگاه کنی !

پوریا (شبانه های بی تو) چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ب.ظ

این کامنت اولی مشکوک میزنه !!

علی چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام
خوبی اگر هزیان یا هر چیر دیگس من کاری ندارم فکر می کنم که هر چی از دل براید لا جرم بر دل نشیند

مهدی شیخ پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ق.ظ http://www.4baagh.blogfa.com

سلام
چه هذیانهای قشنگی!
علی مددی

نرگس پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ق.ظ

اولا هذیانه نه هزیان :)) بازم اومدم غلط دیکته بگیرم...منو که میشناسی :)
بعد هم میدونی ... مامان بزرگی دارم من که تا ششم قدیم سواد داره... شعر زیاد میخونه البته...یه روز یه شعر برام خوند که درست شب عاشورا گفته بود...خودش گفته بود... من هنوزم باورم نمیشه که کار خودش باشه... وقتی خوب فکر میکنم می بینم اون شب احتمالا خودش نبوده که شعر گفته... نمیدونم...

گمنام جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.ilamcity.com

سلام دوست من
... و او ...
آری او ...
همو که منیر نور خورشید است...
خواهد آمد ....

سید (لبگزه) جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ب.ظ http://labgazeh.blogfa.com

سلام
ممنونم از بازدیدتان
شما شعر زیاد می خوانید ؟
جسارتا عرض می کنم که باید به فکر قافیه ها و گاه وزن شعر باشید..
آنجه مسلم است حس شاعرانه و دایره ی واژگان خوبی دارید .. ولی آن نقطه ی ضعف هم باید جبران شود
ببخشید و شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد