-
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 02:59
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟ آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟ دست نوشته اى خواندنى از رتبه اول کنکور پزشکى سال 1364 چه کسى میداند جنگ چیست؟ چه کسى میداند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسى میداند جنگ یعنى سوختن، یعنى ویران شدن، یعنى ستم، یعنى آتش، یعنى خونین شدن خرمشهر، یعنى سرخ شدن جامه اى و...
-
مجله اینترنتی« حرف ما »
جمعه 2 مردادماه سال 1388 10:26
مجله ی اینترنتی “ حرف ما ” بزودی آغاز بکار خواهد کرد.اینجا جایی برای همه ی ماست،پس اگر دستی به قلم دارید و حرفی برای گفتن ،بسم الله….مطمئن باشید “حرف ما” بی صبرانه منتظر نوشته های خوب شما در زمینه های فعالیتش خواهد بود. موضوعات فعالیت مااینهاهستند:«فرهنگ،جامعه،دین،سیاست و بخش تصویر».البته به همین چند موضوع قانع نمی...
-
میم نقطه
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1387 18:28
http://solouk.mihanblog.com
-
به سراغ من اگر می آیید !
شنبه 1 مهرماه سال 1385 17:35
سلام.... اومدم بگم که.... بگم که... آها... بگم که ما از بلاگ اسکای بالاخره کوچ کردیم به یه جای ان شاالله بهتر... به حول و قوه ی الهی از این به بعد اونجا نوکری اهل بیت رو میکنیم اگر احوالات ما رو جویا باشید (که فک نکنم ) به لطف حضرت حق خوبیم ملالی نیست جز دوری حضرت صاحب به نظرم این کوچ و بقول ما کورد ها(بار کردن ده ره...
-
ما نمرده ایم...دلتان را خوش نکنید
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1385 21:23
ما نمی میریم....!!! مطلب زیر جوابی برای بلاگرهای بی پلاک سرباز اسلحه اش را ننداخت...ایستاد تا آخرین نفس...رفیقش گفت :صدای سوت خمپاره که آمد همه خوابیدیم..احمد هم خوابید روی زمین...گرد و خاک که کنار رفت دیدم انگشتهایش هم رفته،با چفیه دستش رو بستم....التماسش کردم :حاج احمد برگرد عقب...تا بچه هام رو تو این محور پیروز...
-
باز هم بشنو از نی....
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1385 16:10
کامپیوتر رو روشن کردم و خواستم خاطرات سفر رو پست کنم ولی رفتم سراغ یکی از پستهای قبلی خوندمش خیلی دلم گرفت.....دلم برای خودم تنگ شد...دلم برای دلم تنگ شد ...من این پست رو میخوام دوباره و صد باره بخونم شما نمی خونید؟؟... بسم الله الرحمن الرحیم بشنو از نی... عصر یک روز بهاریست..بهار 1385....میخواستی بگویی بهار در مملکت...
-
سال نو مبارک!
شنبه 18 شهریورماه سال 1385 20:31
قال سیدناالمهدی-عج- به گونه ای عمل کنید که رفتارتان شما را به ما نزدیک کند 17 شهریور ساعت حدود 9 الان دارم روی کاغذ صورت حساب عابر بانک می نویسم.....اتو بوس هم دائم بالا و پایین می رود و خط بد مارا ناخوانا تر می کند. شب نیمه ی شعبان ما هم شد این.....داخل اتوبوس خواننده زن هم دارد می خواند....خوش بحال کر مادر زاد!!!...
-
داغ است و درد دوری!!!
جمعه 6 مردادماه سال 1385 11:52
*باز هم مزار..مزار 14 شهید گمنام....اینجا قلب ایلام است روی قطعه ای زمین در آنسوی شهر.....یکسالی هست که تقریبا میشود گفت هر چند هفته یکبار پایمان آنجا باز میشود...یعنی راستش اینست که خودشان راهمان میدهند....معمولا همه جمعه ها بعد از آل یاسین...من و سعید و صادق گاهی اوقات دیگران نیز دعوت میشوند و با آنها میرویم....هیچ...
-
آری... زمان بازگشت فرا رسیده
شنبه 31 تیرماه سال 1385 22:42
آدم چشم چرانی بود.....چشم چران که هیچ چیزی فراتر....زنی را دید ، بدجور خوشش آمد...تعقیبش کرد،بعد از مدتی فهمید که زنی تنهاست. با خودش قرار گذاشت یک شب سراغش برود و... شب فرا رسید....کوچه ها را یکی یکی پشت سر می گذاشت تا به خانه ی زن برسد. رسید از دیوار بالا رفت. وارد حیاط شد...میخواست سراغ زن برود.اما صدای قرآن خواندن...
-
بی بی ارض و سما
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 13:01
از امر خدای خالق حضرت عشق جبریل امین بر در جنت بنوشت بر خصم علی ورود اکیدا ممنوع چون ویژه ی شیعه ی علی هست بهشت عن ابی جعفر،قال: ان شیطان اذا سمع منادیا ینادی یا محمد یا علی ذاب کما یذوب المرصاص(یا مرساس) امام کاظم (ع) فرمود: هنگامی که شیطان می شنود صدای یک ندا دهنده که می گوید یا محمد یا علی ،(شیطان)ذوب می شود همان...
-
دیوانه ام خوانند
سهشنبه 20 تیرماه سال 1385 13:39
دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند گاهی به حال خسته و زارم بخندند باکی ندارم چون تب و تابم حسین است شاهم به عالم زانکه اربابم حسین است دیدی خم ابروی تو با ما چه ها کرد؟ آن دم که تیری سوی قلب من رها کرد گاهی بیابان را به عزلت می گزینم گاهی به کوهستان چو کوهی اتشینم گاهی کنار علقمه یارفراتم گاهی فغان دارم گهی آرام و ماتم
-
من حال گریه دارم...یکی بیاد روضه بخونه...آقا جون دلم گرفته..
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 16:14
السلام علیک یا بنت محمد یا قرت عین الرسول کاش بجای تو مرا می زدند! مادرم یا زهرا صدای گریه ی زینب میزنه آتیش به دلها بچه ها آروم میگیرن با صدای پای بابا السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء مراسم هیئت فاطمیون در شب شهادت حضرت زهراء (س) «فاطمیه دوم» مکان: قم - خ 45 متری عمار یاسر - مسجد امام حسین (ع) زمان: چهارشنبه ۰۷/۰۴/1385...
-
عشق فقط تویی آقا....کور بشه دشمنت
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 19:42
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره ی تو حجت موجه ماست بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، توطئه های استکبار جهانی علیه حکومت نوپای اسلامی فزونی گرفت و با تجهیز و تقویت گروهک ها و جریانات ضد انقلاب، در صدد نابودی نظام اسلامی برآمد. در همین راستا، عوامل ضد انقلاب که تا چندی قبل، با حیله و تزویر، خود را...
-
مادر....
شنبه 20 خردادماه سال 1385 00:16
مهدی هی گریه می کرد می گفت: مادر... مادر... مادر.... مادر من لیله ی قدر خداست مادر من ائمه را مقتداست مادر من بتول عزرا بود مادر من حضرت زهرا بود..... امشب تو هم بگو مادر...بگو مادر نرو...مادر اللهم العن قاتلیک یا بنت رسول الله پ.ن: مادر پیرهن مشکی تنمونه.....
-
...
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 00:00
... سکوت ،حرف ،واژه های بی معنا من و نگاه پریشان برای پس فردا دروغ پشت دروغ و گناه پشت گناه و باز خرقه ی آلوده از وجود سیاه تو دشت سبز بهاری ،تو ابر فروردین منم که خار مغیلان دشت و باغ شما مرا بزن آتش اندر این شب تاریک قشنگ و چشم نواز است نور خار در شبها دگر نگو که دعا کن برای آمدن صبح دلم که سوخت زداغت دگر بس است از...
-
همه ی حرفم همینه..2
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 19:38
" title="لینک یادداشت"> | " target="_blank" title="نویسنده"> | " title="موضوع"> | ','_blank','width=400, height=450, scrollbars=yes, resizable=yes');" href="javascript:void(0)" title="نظرات">نظرات [ ] " target="_blank" title="نسخه قابل چاپ"> " title="صفحه قبل"> " title=""> " title="صفحه بعد">>> عناوین آخرین یادداشت ها...
-
حبس دعا!!!
شنبه 6 خردادماه سال 1385 07:55
مردی می گوید" روزی در بیابان از زحمت راه خسته شدم و تعب بر من غالب شد. دست به دعا برداشتم که خداوند برایم مرکب برساند تا سوار شوم. اتفاقا یکی از ملازمان شاه که بر مادیان آبستن سوار بود از پی رسید . طولی نکشید که مادیانش زایید .کره او قادر به راه رفتن نبود .هنوز از دعا فارغ نشده بودم که کره را به من داد و گفت :باید به...
-
هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی؟
جمعه 5 خردادماه سال 1385 18:13
عزیز علی ان ابکیک و یخذلک الوری..... عزیز علی ان اری الخلق ولاتری ولا اسمع لک حسیسا ولا نجوی....... بسیار سخت است بر من که خلق را همه ببینم و تو را نه! و هیچ از تو صدایی حتی آهسته هم به گوشم نرسد.... بسیار سخت است بر من بخاطر فراق تو رنجها و سختی ها و بلا ها مرا احاطه کنند و ناله ی زار من به حضرتت نرسد (اشک امانم را...
-
میدونی که از بچگی میشناختمت!!
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1385 12:00
از بچگی میشناختمش...فکر کنم از همون روزای اول ولی نمیدونستم کیه...نمیدونستم اسمش چیه....موقعی که اسمش رو میاوردن یاد یه چیز خنده دار میفتادم ، باورتون نمیشه یاد عکس شهید مدرس اونم عکسی که رو ده تومنی ها بود می افتادم... یه بار این رو به یه دوستی گفتم اونم گفت منم یاد اون اسکناس ها میفتادم ،نفهمیدم چرا؟شاید بخاطر همین...
-
تنها دل خوشی مرا...حسین....آخر می کشی مرا !
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1385 21:57
بسم الله الرحمن الرحیم بشنو از نی... عصر یک روز بهاریست..بهار 1385....میخواستی بگویی بهار در مملکت امام زمان (عج) عجب صفایی دارد، دیدی بعضی ها سر بر می آورند و اعتراض میکنند که اینجا مملکت عربها نیست!! و چه میداند بنده ها ی خدا که بحث دین ربطی به ملیت و میهن آدم ندارد و تو هنوز نمی دانی چرا تا میگویی اسلام بعضی سر بر...
-
هزارتا کم نیستا !!!!
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1385 13:50
هزارتا کم نیستا! دلم پر غصه شده ......و اما اینکه صدامو میشنوی برام شده معما؟! یه قطره اشک ،یه سیل اشک، ،یه خیمه دیگه سرم نمی زنی تو برما! کوچه پر از پوچی شده عزیزم شیرینی زندگی شد گناه فقط ،نه خرما ببین دیگه اوضاع چقدر خرابه که من دارم بهت میگم ، بفرما!! نه آسمونها ،نه زمین ، دیگه رنگی ندارن سیاهه روز عاشقا، رنگی...
-
تقدیم به تو که امروز مردانگیت را دیدم ...رفیق!!
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1385 11:58
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم اگر دل دلیل است آورده ایم اگر داغ شرط است ما برده ایم اگر دشنه ی دشمنان گردنیم اگر خنجر دوستان گرده ایم گواهی بخواهید اینک گواه همین زخمهایی که نشمرده ایم دلی...
-
تصدق علینا...
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 22:05
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم یا ایهالعزیز ! مسَنا واهلنا الضر وجئنا ببضاعه, مَزجات, فاوف لنا الکیل وتصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین صدق الله العلی العظیم ۸۸ سوره یوسف یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم (امین) پ.ن: از دعای خیر برخی دوستان حالمون خوب شد..الحمد لله
-
فقط دلم تنگ شده است...
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1385 14:55
به نام خدا چقدر دفتر خاطرات بده....چقدر وبلاگ نویسی بده....آخه یادت میندازه که تو همیشه سوار این کشتی زمانی و اون داره تو رو با خودش میبره....میفهمی هر لحظه که میگذره چقدر تو رو دور میکنه...(نمیدونم از چی) و چقدر تو رو نزدیک میکنه(اینم نمیدونم به چی)..................خدایا تابستون 1384 هجری شمسی بود که "کلیک" ضمیمه ی...
-
و من خوشحالم از اینکه این ما جرا ادامه دارد....
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 07:17
محمد من متنتو خوندم .. اومدم حوابم بدم .. و چیزی که باز عصبانی و شاید بیشتر ناراحتم کرد همین حتم الله تو بود .. و ترجیح می دم توی عصبانیت جوابتو ندم .. فردا یا پس فردا آروم تر خواهم بود .. تو هنوز منو به سبیل ختم الله می خونی .. می دونی من هنوز چیزی از اعتقادتم نگفتم . گفتم ؟ که تو داری با جاسوس دویست سال قبل یکیش می...
-
اینم از صبح جمعه ی ما
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 06:40
اینها نظرات یه دوستی به نام آقا محمد (ابراهیم)در مورد انژی هسته ای و.... بعضی حرفهای من ابراهیم می دونی .. خیلی مهمه این انرژی اتمی .. من خیلی باهاش موافقم .. اصولا همیشه عوام فریبی کار خوبی بوده .. بعضی وقتا ابزارش نیست .. محبوری بگی خواب دیدم .. بهم الهام شد .. بعضی وقتا هست .. دیگه آقا خلق خدا کرور کرور میان دنبالت...
-
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 05:35
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟ دست نوشته اى خواندنى از رتبه اول کنکور پزشکى سال 1364 چه کسى میداند جنگ چیست؟ چه کسى میداند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسى میداند جنگ یعنى سوختن، یعنى ویران شدن، یعنى ستم، یعنى آتش، یعنى خونین شدن خرمشهر، یعنى سرخ شدن جامه اى و سیاه شدن جامه اى، یعنى گریز به هر...
-
مستی
شنبه 19 فروردینماه سال 1385 16:33
بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ نگارش این پست: نمیدونم چن ماه پیش بود دیگه امام صادق (ع) تو یه حدیث خیلی مشهوری می فرمایند : شیعیان ما از باقی مانده ی گل ما آفریده شده اند، که در شادی ما شاد و در حزن و اندوه ما محزون اند. بعضی وقتا بعضی دوستان ماها (مذهبی ها و بخصوص هیئتی ها)رو که میبینند فکر میکنند که همیشه غمگین و...
-
حدیث عشق بگویم بدان زبان که بدانم!
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1385 16:19
گذری بر عشق امیر المومنین و حضرت فاطمه (س) به بهانه ی سالروز آتش زدن خانه ی حضرت زهرا به دست ظالمان و غاصبان ولایت (لعنت الله علیهم و علی اشیاعهم) لغات و کلمات هرچه هم ژرف باشند بعضی جاها کم می آورند و قلمها هرچه هم روان و شیوا باشند بعضی جاها می شکنند....چند روزی است که در این فکرم که چرا بجای لیلی و مجنون...شیرین و...
-
با من سخن بگو دوکوهه....(اثر شهید آوینی)
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1385 18:16
با من سخن بگو دوکوهه اگر بپرسی دوکوهه کجاست چه جوابی بدهیم؟ بگویم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجی ها را در خود جای می داد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمی پرسدی که دوکوهه کجاست چرا که جواب گفتن به این سوال بدین سادگی ها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سوال نبود. اگر...