خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

عهد ازلی

بسم رب المهدی
چند روز پیش بین نوشته هام به این حدیث شریف از حضرت صاحب الزمان(عج) و جمله ی کوتاهی که خودم زیرش نوشته بودم برخوردم تصمیم گرفتم چند خطی در موردش بنویسم....تمام حرف حضرت حجت (که فداش یشیم ان شا الله)همین حدیث خوب گوش بدید!
{{اگر شیعیان ما - که خدا توفیقشان دهد-در وفای به عهدی که بر آنهاست با هم یکدل می شدند ظهور من به تاخیر نمی افتاد و زود تر به زیارت من فائز می شدند}}(منبع:احتجاج طبرسی –ج 2)آن عهد چیست؟آیا غیر از این است که ما باید خود را آماده کنیم وجامعه را بسازیم تا امام بیاید!ما همه ،بله همه در نزد خدا عهد سپرده ایم ،نوای اللهی آمد که ((الست بربکم،قالوا بلی))آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند بلی تو خدای مایی ...وباز عهد بستیم که شیطان را نپرستیم زیرا دشمن ماست(ان لا تعبدوا الشیطان....)همه این عهد راسپردیم بعد از فرود آمدن به زمین فراموش کردیم همه چیز را....وباز خداوند رحمانیت خود را نشانمان داد و124000پیامبر را فرستاد تا آن عهد را یاد اوری کند...وما چقدر شکر گزار بودیم !ما آدمها در یک روز 70 پیامبر اللهی را کشتیم و بعد مشغول کسب وکار وبار خود شدیم نوح را پیر کردیم ، ابراهیم را آواره کردیم....یحیی را سر بریدیم ،قصد کشتن مسیح را کردیم، بعد که خواستیم جبران کنیم از سر جهل عیسی را فرزند خدا قرار دادیم تا باز عهد را بشکنیم !خدا باز بر ما منت نهاد محمد(ص) را فرستاد تا بیازماید که آیا عهدی که بسته بودیم یادمان می آید؟چه بگویم بر سر محمد خیر البشر(ص) چه آوردیم!!
عده ای ماندند وعهد را بیاد آوردند خدا باز آزمونی را برپاداشت وعهد را تازه گردانید ....در حضور شاهدی عزیز که رسولش باشد از آن عده بر ولایت علی عهد گرفت همه گفتیم تبریک تبریک ای علی برای این ولایتت...از آن عده فقط گروهی ماندند و استقامت کردند تا عهد را نشکنند سرهایی به روی نیزه رفت... سرهایی دیگر شکست تا عهد نشکند خونهایی ریخته شد تا مرکبی شود برای امضای عهدنامه واما اکنون آن عهد به ما رسیده نوبت ،نوبت ماست ....حالا این ماییم که باید نشان دهیم که بر سر عهد و پیمانی که داشتیم استوار میمانیم یا نه !اما عهد نوین ما در این دوره ی جاهلیت ثانی چیست؟
-انی اجددله فی صبیحت یومی هذا وما عشت من ایامی عهدا وعقدا وبیعت له فی عنقی ، لا احول عنها ولا ازول ابدا- عهد نوین که ادامه ای بر عهد ازلی است پیروی وتبعیت وانتظار ذخیره ی نهایی خدا در زمین است به عهدی که برپیروی از او بستیم آیا استواریم؟...اگر مومن باشیم استوار میمانیم
-بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین
ذخیره ی خدا برای شما بهتر است گر ایمان داشته باشید
What remains with Allah is better for you are believers

نظرات 8 + ارسال نظر
منتظر بزرگترین و قشنگترین اتفاق جه پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.yosefe.persianblog.com

آنجا که مهدی نیست قرار نه فرار باید کرد.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و در پناه آقا سر افراز باشید. وبلاگتون عالی شده . بازهم منصور و موید باشید...یاحق.....و

منتظر بزرگترین و قشنگترین اتفاق جه پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.yosefe.persianblog.com

راستی برادر کوچک اما از نظر ایمان بزرگ تو عکست شبیه به رزمنده های دفاع مقدس شدی. مبارکه دانشجو هم که شدی .

منتظر بزرگترین و قشنگترین اتفاق جه پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.yosefe.persianblog.com

دوباره سلام ما آقا رو تنها نمیذاریم و نخواهیم گذاشت . من برای همیشه با هاش هستم. برادر خوبم من هم از اشنایی دوباره با شما خوشحالم.التماس دعا..

دوستدار شهدا پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:17 ب.ظ http://shahidan.mihanblog.com

سلام دوست عزیز .... وبلاطت خیلی خوبه موفق باشی .... یه سر به ما هم بزن خوشحال میشیم....یا علی

نورا پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:55 ب.ظ http://nooronline.persianblog.com`

عمریه دلم گرفته
گله دارم از جدایی
غائب همیشه حاضر
تو کجایی؟
تو کجایی؟
با سلام به شما برادر عزیز،خوبید؟
ممنون از حضور همیشگیتون در سرزمین نور
مطالب مفیدی بود......موفق باشید
در پناه حق و التماس دعا

نرگس جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

دیروز تو یه فیلمی یکی گفت...ما برای انجام یه سری کارها از ادمای دور وبرمون خجالت میکشیم...پنهانش میکنیم تا مبادا دیگران بفهمند اما دقیقا همون کار رو جلوی خدا انجام میدیم هرکاری میخوایم میکنیم به روی خودمون هم نمیاریم...راست میگفت چقدر شرمانه در پیشگاهش پیامبرانش رو کشتیم و عهد شکستیم

رضا......یاور همیشه مومن جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:09 ق.ظ http://reza169.blogfa.com

سلام خوبی؟
ممنون از حضورت
مطالبتان را دنبال می کنم خیلی زیبا می نویسی
راستی من منتظر نوحه های شما هستم خیلی دوست دارم
موفق وموید باشی

ژولیس سزار جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ http://sezar1.blogsky.com

دوست خوبم ....مهربانم !
من با خودم فکر میکنم که چه اجباری است خودرا به دام خطر این زندگی سپردن و زورق بودنم را یله کنم به دریای طوفانی جهانی که از آن تقریبا هیچ نمیدانم ...و بعد ادای آدمهای زنده و با هویت و با تشخص را نمایش دهم که چه ؟ که یعنی آهای ! مردم این منم که هستم ؟ بودن اینگونه را مضحک میدانم ...شاید برای همین تاج امپراطوری بر سرم گذاشته ام و در سرزمین آبهای همیشه اوتوپیا و شهر آرمانی خویش را بنا کرده ام و با ملتی از جنس خودم که سخت گرفتار کابوس بیداری هستند و در بدر یک جرعه خیال رقص گون اند راه افتاده ام به نا کجا آباد ! ...این تقدیر شوم بشری نیست که بزرگان گذشته هشدارمان دادند ؟ ...خسته شدم از بس در دنیای واقعی به دنبال هم جنس حود گشتم برای دمی گپ ساده ...در این جا کنار تو و دیگران ...در این دنیا که مجازیش میخوانیم و صد البته از هر واقعیت قابل لمس با شش حس انسانیمان ملموس تر است به دنبال رد پای انسانیت ناب و خالص بی دروغ و کلک و دغل میگردیم ...بیا رفیق عزیزم ...بیا با هم این رویای سبک دوست داشتنی را به حقیقت محض وجودیمان پیوند بزنیم ...منتظرت میمانم تا هر وقت که لازم باشد .
ژولیس سزار
امپراطور سرزمین آبهای همیشه آبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد