خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

خیمه محبان

ما را حرجی نیست اگر اشک فشانیم.... زیرا که در این بادیه جز نور نکشتیم

عاشورا

 

 

 

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر


نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر


صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر


وز پی شبی ز روز قیامت درازتر


بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست


قرآن کسی شنیده از این دل‌نوازتر؟


قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من


امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر


عشق توام کشاند بدین جا، نه کوفیان


من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر


قنداق اصغر است مرا تیر آخرین


در عاشقی نبوده ز من پاک‌بازتر


با کاروان نیزه شبی را سحر کنید


باران شوید و با همه تن گریه سر کنید

 

مجلس نهم- تاسوعا

آبی نمی خوام....

          عیبی نداره....

                                  برگرد عمو جان ....

                                                                بارون میباره....

 

                      

 

الان ان کسر ظهری....

مجلس هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 بخش اول: در محضر سید الشهدا

 

هیهات که زیر بار ذلّت روم

 

أَلا إِنَّ الدَّعِىَّ بْنَ الدَّعِىَّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَى اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنـُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِیَـةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الْکِرامِ

 

آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهىِ شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم، زیرا خدا و پیامبرش و مؤمنان از این که ما ذلّت را بپذیریم دریغ دارند، دامنهاى پاک مادران و مغزهاى با غیرت و نفوس با شرافت پدران، روا  نمى دارند که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه کریمان و نیک منشان مقدّم بداریم

 

 

 

بخش دوم:ما شاگرد سید الشهدا هستیم

فقط بگم که یزید زمان ما بوش و سران اروپا هستند  هند جگر خوار مرکلِ که میگه در مقابل اعتراض مسلمانان ما نباید دانمارک را تنها بگذاریم کاملا مستدل میگم یزید از امام  حسین چی میخواست گفت توجان ومال و ناموست در امان فقط باید با من بیعت کنی! همین! آمریکا و اروپا چی میگن ؟ میگن  شما شایسته حکومت نیستید. حکومت شما دموکراتیک نیست. به همین دلایل ما به شما اعتماد نداریم پس شما حق  استفاده از انرژی هسته ای رو ندارید. و ما رو مخیر کردند بین تحریم شدن یا تسلیم شدن و پذیرفتن ذلت! اگه ما شیعه حسین هستیم باید حرف حسین رو تکرار کنیم ، هیهات من الذله... به قول شهید آوینی مرگ یک بار شیون هم یک بار!

در راه حق، حسین جون و مال و اهل بیتش رو فدا کرد، حالا ما چه قابلیم

اگر در راه حق تحریم بشیم یا ... این یه آزمون اللهی نکنه بی طاقتی کنیم

اونایی که میگین کاش ما بودیم کربلا ...ها اینجا کربلاست  و الان عاشورا

....به کلام شهید آوینی گوش بدیم: عاشورا تکرار می شد ، اما این بار امام حسین(ع) غریب و تنها نبود ، خمینی بود یاران خمینی هم بودند. همین جا بود که عاشورا  می شد ، اما این بار دیگر امام حسین به شهادت نمی رسید....بسیجی ها بودند ، فداییان امام  لشکر لشکر . جواد صراف و اسماعیل زاده هم بودند ، باقی شهدا را من نمیشناسم ، تو بگو....هر جا هستی ، هر شهیدی را که می بینی  نام ببر و به فرزندانت بگو که چهره ی او را بخاطر بسپارند تا عَلَم خمینی  بر زمین نماند.عَلَم خمینی بر زمین نیمیماند ، مگر ما مرده ایم؟!!!

 

آقا خاطرت عزیزه

 

آقا که روح زلالت مثه یه آینه تمیزه
مهربونی نگاهت رنگ قهوهء غلیظه
تو زمونه ای که مردم خواب عشقم نمی بینن
جوری از عاشقی می گی که دل آدم می ریزه
پای حرفات که می شینن ابرا غمهاشونو کم کم...
از ستاره که می خونی آسمون هم ریزه ریزه...
غم عشقت اون ستاره اس، دل من هم آسمونش
نسوزون دلم رو دیگه، سوزن ستاره تیزه
می دونم هوامو داری توی این روزای برفی
این روزا که پاتو تو هر جاده ای می ذاری لیزه
بسه دیگه قصه گفتن واسه کوچه های خالی
اینهمه نوشتم اما همهء حرفم یه چیزه
آقا که روح زلالت مثه یه آینه تمیزه
چه جوری بگم بدونی خاطرت خیلی عزیزه

 

مژگان بانو

 

 

مجلس هفتم

 

 

بخش اول: در محضر سید الشهدا

 

آزمودگان استوار امام"علیه السلام"

وَ اللّهِ لَقَدْ بَلَوْتُهُمْ فَما وَجَدْتُ فیهِمْ إِلاّ الاَْقْعَسَ یَسْتَأْنِسُونَ بِالْمَنِیَّةِ دُونى اِسْتیناسَ الطِّفْلِ إِلى مَحالِبِ أُمِّه

درباره اصحاب خود فرمود:به خدا قسم آنان را آزمودم، دلاور و استوارشان دیدم، به کشته

 

شدن در رکاب من چنان مشتاقاند که طفل شیرخوار به پستان مادرش

 

 

 

 

 

 

بخش دوم:ان الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم

 

....من....تو....مسلمان....شبعه....محب اهل بیت....اهالی کوفه.....مسلمان....شیعه...محب اهل بیت....این داستان رو برای یه دوستی چند وقت پیش تعریف کردم  قضیه معتبریه تو کتب مقاتل وکتابهایی که شرح حوادث عاشورا رو می نویسند این قضیه اومده...بچه ای از اهل بیت بود  گوشواره هاش نمایان بود موقع غارت خیمه ها یکی از این سپاه عمر سعد حمله برد  بهش  و گوشواره هاش رو کند و دزدید در همین حالم گریه می کرد ...یکی از بانوان حرم فرمود : نا نجیب تو که کار خودت رو داری انجام میدی دیگه گریه کردنت مال چیه ...اون گفت: آخه دلم میسوزه از این رنجی که داره به اهل بیت پیامبر میره...گفت خوب شما  خودتم داری ما رو اذیت میکنی گفت اگر من گوشواره رو نبرم یکی دیگه میبره.....حالا فرق ما و کوفیا چیه؟ اگه دوستی و محبت اهل بیت هست، که  اونام اهل بیت رو دوست داشتند!....عمر سعد همبازی امام حسین بود....خوب گوش بدید....شمر در سپاه امام علی (ع)در جنگ صفین شمشیر می زد علیه معاویه....چه فرقی داریم با کوفی ها....اونها حسین رو کشتند.....ها؟....ما نکشتیم؟!!!

بزرگی می فرمود : حسین رو هرروز می کشند!!.....چطوری؟.... این رو باید قبول کرد که هر گناهی که ما انجام میدیم تیری است و زخمی است بر پیکر اهل بیت....آخه ما شیعه ی اونها هستیم...اونها از غیر و بیگانه انتظاری ندارند اما از ما.....ما ....ما....ما امام زمان رو آواره ی صحرا کردیم....ما ظهور رو به تا خیر می ندازیم.....از اینطرف سینه میزنیم....دلمون برا مصیباتی که به اهل بیت  وارد شده میسوزه!...از اون طرف هر گناهی که میخوایم میکنیم... نمیدونیم که این همه بلا و مصیبت رو اهل بیت تحمل کردند برای اینکه ریشه ی گناه از  جامعه کند بشه....مگه خودشون نفرمودند: من قیام کردم برای اصلاح در امت جدم....مگه خودشون نفرمودند من قیام کردم برای امر به معروف ونهی از منکر....من قیام کردم برای اقامه نماز....کدومش رو ما درست انجام دادیم...

 حسین تو میدان جنگ هم نماز اول وقتش رو ترک نکرد...آیا الان شمشیر رو سر ماست که  نماز هامون قضا میشه؟.....تو روایات آمده که دختران و بانوان حرم چادر هاشون رو محکم میبستند به خودشون تا وقتی دشمن حمله کرد اون رو از سرشون نکنه....حالا بچه های حضرت زهرا...... دیگه هیچی نمیگم فقط یک جمله

      محمود بیا ما قاتل حسین(ع) نباشیم....بیا مام به سپاه حسین بپیوندیم

                 محمود بیا  بجنگیم برای حسین( با نفسمون) ...بمیریم برا ی حسین

                                                   شاید که رستگار شویم

 

با کاروان نیزه (علی رضا قزوه)

کو خیزران که قافیه‌اش با دهان کنند
آن شاعران که وصف گل ارغوان کنند
از من به کاتبان کتاب خدا بگو
تا مشق گریه را به نی خیزران کنند
بگذار بی‌شمار بمیرم به پای یار
در هر قدم دوباره مرا نیمه جان کنند
پیداست منظری که در آن روز انتقام
سرهای شمر و حرمله را بر سنان کنند
یارب، سپاه نیزه، همه دستشان تهی‌ست
بی‌توشه‌اند و همرهی کاروان کنند
با مهر من، غریب نمانند روز مرگ
آنان که خاک مهر مرا حرز جان کنند
با پای سر، ‌تمامی شب،‌ راه آمدم
تنهایی‌ام نبود، که با ماه آمدم

 

دعای آخر مجلس: خدایا ، پاک و خالصم کن!

                                                                        .صلوات.

 

مجلس ششم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخش اول : در محضر سید الشهدا

 

بهترین سخن تسلّى بخش

إِنَّ أَهْلَ الاَْرْضِ یَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّماءِ لا یَبْقُونَ وَ أَنَّ کُلَّ شَىْء هالِکٌ إِلاّ وَجْهَ اللّهِ الَّذى خَلَقَ الاَْرضَ بِقُدْرَتِهِ وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ فَیَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ

در مقام تسلّى به خواهر بزرگوارش فرمود:اهل زمین مىمیرند و اهل آسمان باقى نمىمانند و همه چیز رو به فناست، جز ذات پروردگارى که زمین را به قدرتش آفریده، و خلق را برانگیزاند و همه به سوى او باز مىگردند، و او تنهاى یگانه است

 

 

 

 

 بخش دوم: کربلا...

 

کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهر ها ونامی است در میان نام ها ..نه!!کربلا حرم حق است وکسی را جز یاران امام حسین (ع) راهی بسوی  حقیقت نیست..... ای شهید ! ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای دستی براور  و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش!    "سید مرتضی آوینی"

 

با کاروان نیزه(علی رضا قزوه)

 

فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زان گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات
حالی به داغ تازه‌ی خود گریه می‌کنی
تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم
آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم

 

دعا آخر مجلس: خدای آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان وا مگذاز !

 

                                            .صلوات.